رویدادها

...

  • امروز : شنبه - ۸ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 27 April - 2024

::: آخرین مطالب

پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیرماندگار) کشف «خود» و زیستن با «دیگری» جایگاه نهادهای خیریه در ارتقای کارکرد تأمین مالی خرد به‌ منظور فقر زدایی | دکتر محمد سلیمانی خیریه‌ها در جهت خانه‌دار کردن نیازمندان گام بردارند. نوآوری اجتماعی در جوامع محلی با تأکید بر تجربیات جهانی در حوزه پیشرفت راه‌هایی برای توسعه امر خیر در نسبت با پیشرفت کشور برون‌سپاری تحول اجتماعی | سوزان کاتس واتکینز. آن سوییدلر و توماس هانان (ترجمه: احمد سعیدی) درس‌هایی از Santé Diabète در مالی | استفان بسانکن و همکاران (ترجمه: فاطمه عبدالعظیم بیگ) سازمان‌های غیردولتی و مسئله بیکاری | علیرضا اسکندری‌نژاد سازمان‌های غیردولتی و نقش آنها در توسعه پایدار جامعه | زین‌العابدین نور حسنی و همکاران (ترجمه: فاطمه عبدالعظیم بیگ) فرهنگ نیکوکاری نا امنی روانی جامعه را از بین می‌برد رشد خیریه‌ها در نقشه پیشرفت کشور | محسن الیگودرز کوشش‌ها و کشمکش‎‌ها در نسبت نیکوکاری با پیشرفت ایران | نعمت‎الله موسی‎پور کارکردهای نیکوکاری در پیشرفت کشور | سید حسین سیدی شماره ۹ (بهار ۱۴۰۲) شماره ۸ (پاییز و زمستان ۱۴۰۱) اطعام پایدار بر پایه کرامت انسانی نقش آستان‌های مقدس در اشاعه فرهنگ اطعام و نیکوکاری | محمدرضا مداحی استعاره اجتماعی از یک دستور الهی | مریم محمدی مردم فقیر بازیچه نیستند | حسین شیخ

5

خیر فرهنگی یا فرهنگ خیر | مجتبی میرطهماسبی

  • کد خبر : 1262
  • 01 خرداد 1401 - 1:46
خیر فرهنگی یا فرهنگ خیر | مجتبی میرطهماسبی
سازمان‌های مردم نهاد با کارکردهای متفاوت امکان آن را پیدا می‌کنند تا از کنش‌های جمعی، حوزه‌های عمومی بسازند. همچنین اشاره کردیم که این توانایی تا پیش از عصر مدرن تنها در اختیار نهاد مذهب قرار داشت، اما پس از مدرنیته نهادهای دیگری نیز حائز چنین استعدادی شدند.

اهمیت رویکردهای رفتاری و سازمانی در ترسیم چشم انداز هر مجموعه‌ای، به اندازه شناخت مقصد و جامعه هدف، مهم و بنیادی است. اتخاذ رویکردها، در واقع ترسیم مسیری است که یک مجموعه برای حرکت خود برگزیده است. از این رو بیش و پیش از هر کنش اجتماعی لازم است تا درباره رویکردها اتفاق نظر فراهم شود. همچنانچه چشم انداز و نقشه راه برای رسیدن به هدف نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.

در امور خیریه دو نوع نگرش و رویکرد وجود دارد. گروهی بر این اعتقاد هستند که در امر خیر می‌بایست نیازهای روزمره و آنی نیازمندان مورد توجه قرار گرفته و نسبت به رفع آن اقدام کافی به عمل آید. در نقطه مقابل گروهی دیگر قرار دارند که فقر و نابسامانی را معلول علتی می‌دانند که در صورت تداوم، نمی‌توان به رفع کامل آنها امیدوار بود. از این رو قائل به برنامه‌های کوتاه مدت نیستند، مگر آنکه به ضرورت به آن اقدام نمایند. در این تفکر، بر خلاف عملکردهای مقطعی، روش‌هایی اتخاذ می‌شود تا نیازمندان به جای دریافت کمک آنی، به بخش مهمی از فرایند حل مشکل تبدیل شوند.

اگر امر خیر را یک فرایند فرهنگی قلمداد کرده و قائل به آن باشیم که هر عملی در این حوزه، نوعی کنش فرهنگی قلمداد می‌شود. در آن صورت است که می‌توانیم کارکردهای بنیادهای خیریه یا افراد خیر را در بستر کنش‌های فرهنگی مورد واکاوی قرار داده و به بررسی گفتمان شکل گرفته در پیرامون آنها بپردازیم. در چنین موقعیتی است که امر خیر به مثابه یک عمل فرهنگی به نوعی ابزار راهبردی تبدیل می شود.

گفتمان فرهنگی مبتنی بر پذیرش و در عین حال تاثیر اجتماعی است. به این معنا که یک عمل فرهنگی می‌بایستی در ضمن آنکه مورد پذیرش اجتماعی قرار می‌گیرد، تاثیری نیز در سطح جامعه از خود بر جای بگذارد. در غیر این صورت این کنش رفتاری، عملکردی اجتماعی نخواهد داشت و در بهترین موقعیت، مبتنی بر یک رفتار شخصی است که می‌تواند بر الویت‌هایی استقرار پیدا کرده باشد که نظام اخلاق جمعی به آن باور دارند. همچنانچه می‌تواند منابع اعتباری خود را از اخلاق فردی تامین کند.

کنش پذیری جمعی در امر خیر، به یک پدید موثر اجتماعی امکان حیات داده و اجازه می‌دهد تا سطح تاثیرگذاری آن از محدوده شخصی به حوزه عمومی گسترش پیدا کند. شواهد تاریخی موید این نکته است که در طول ادوار مختلف تاریخ ایران و جهان، کنش‌های اجتماعی توانسته‌اند بر حوزه‌های عمومی تاثیر بگذارند. قدیمی‌ترین نمونه در این خصوص کنشگران مذهبی هستند که با ایجاد حلقه‌ای از هم کیشان خود، تلاش می‌کنند تا نظام اجتماعی میزبان خود را متاثر از باورها، نگرش ها و عملکردهای مذهبی خود نموده و نظام اخلاقی و رفتاری آنها را تغییر دهند. نظیر این توانمندی در تشکل‌های مبتنی بر امر خیر نیز مشاهده می‌شود. مادامی که آنها بتوانند به یک همکاری جمعی برای یک هدف غیر اقتصادی ادامه دهند، به حوزه عمومی ورود پیدا کرده و جامعه را در ابعاد مختلف متاثر از خود می‌سازند.

نقش‌آفرینی موسسه‌های خیریه، ضمن افزایش کیفیت زیست گروهی، به گسترش حیات فردی، اجتماعی و فرهنگی آحاد مختلف جامعه می‌انجامد. این رفتار در واقع به بخش فراموش شده و تاریک اجتماع نور تابانده و افرادی را که به دلیل فقر مادی یا کمبود امکانات زیستی در محاق فرو رفته‌اند را به متن جامعه بازگردانده و از فرد فرد آنها کنش‌های جمعی استخراج می‌کند.

حوزه‌های عمومی که توسط نهادهای دینی تشکیل شده‌اند، تا مدت‌های طولانی نیاز افراد و نهادهای خیریه به همگانی شدن عرصه‌ها را پوشش داده و با شکل دادن به حوزه عمومی مشترک، امکان حیات اجتماعی آنها را فراهم می‌ساختند. به تدریج و به ویژه پس از انقلاب صنعتی و عبور از عهد رنسانس، جامعه جهانی به حوزه‌های عمومی متنوع‌تری احساس نیاز کرد. این تنوع نه توسط نهاد دین امکان تامین داشت و نه به گونه‌ای بود که هم‌پوشانی حوزه عمومی مذهبی با آنها ممکن باشد. از این رو برای نخستین بار جریانی شکل گرفت که علیرغم سرفصل‎های مشترک، در ذیل حوزه‌های عمومی نهاد دین قرار نمی‌گرفت.

تغییر رویکرد دیگر در عصر مدرن، به نقطه نظر دولت به حوزه‌های عمومی تازه تاسیس به ویژه در امور خیریه باز می‌گردد. یکی از منابع قدرت حکومت در شکل کلاسیک آن، دین و حوزه‌های عمومی مرتبط با آن است. این نقطه اتکا در دولت مدرن به سمت و سوی حوزه‌های عمومی دیگری چون امور خیریه و سازمان‌های مردم نهاد تغییر رویکرد داده است. اگرچه همچنان در کشورهایی چون ایران که در آنها حوزه فرهنگ تا حد بسیاری متاثر از آموزه‌های دینی اعم از اخلاق و مذهب است، حکومت‌ها اتکاء معناداری به مبانی دینی از خود نشان می‌دهند. با این وجود سازمان‌های مردم نهاد و به ویژه آنها که سطح همپوشانی بیشتری با حوزه‌های عمومی نهاد دین دارند، موقعیت ممتازی پیدا کرده و دولت‌ها در بازتولید قدرت خود گرایش بیشتری به آنها دارند.

یکی از دلایل این تغییر رویکرد آن است که دولت مدرن وظایف گسترده‌تری به نسبت دولت کلاسیک بر عهده گرفته است و لذا علاقه بسیاری دارد تا سازمان‌های مردم نهاد و نهادهای خیریه، مسئولیت بخشی از این وظایف را بر عهده گرفته و آنها را به انجام رسانند. این رویکرد البته در تاریخ ایران بسیار پیش‌تر از ظهور دولت مدرن در اروپا شکل گرفت و به ویژه از دوره صفویه حضور ملموس‌تری پیدا کرده است. حکومتی شیعی که تلاش کرد تا با تقویت نهاد وقف به عنوان سازمان خصوصی غیر وابسته، بخش‌هایی از حوزه‌های حاکمیتی خود را به ویژه در مباحث اجتماعی به آنها سپرده و برون سپاری کند. غافل از آنکه به تدریج حوزه‌های عمومی شکل گرفته در پیرامون نهاد وقف از جمله حوزه‌هایی چون زورخانه، مسجد و خانقاه به پایگاه مطالبه اجتماعی از حکومت تبدیل خواهند شد. با این وجود سطح مطالبه‌گری به دلیل فقدان جامعه مدنی و طبقات اجتماعی در معنای مدرن، از چنان قدرتی برخوردار نبود که بتواند نظام مطالبات منسجم و کارآمدی در برابر حکومت پایه‌گذاری نماید.

در تبیین افتدار حکومت، به ویژه در سده هجدهم و نوزدهم میلادی، حوزه نفوذ در طبقات اجتماعی کمترین اهمیت را داشت. در خلال دو جنگ بزرگ جهانی، در نظام اجتماعی، طبقه نوظهور متوسط شکل گرفت و به تدریج صاحب قدرت شد. این طبقه به ویژه در هنگام انتخابات بسیار مورد توجه قرار گرفت و به تدریج هژمونی آن منافع دولت‌ها را وابسته به خود کرد، چرا که از یک سو طیف وسیعی از جامعه مزدبگیر و کارمند عضو این طبقه بودند و از سوی دیگر توان آن را داشت تا با مدیریت نهادهای خیریه، به عنوان واسط مردم با حکومت عمل کرده و جایگاه خود را در نظام راهبردی جامعه تحکیم نماید.

طبقه متوسط همچنین این توانایی را داشت تا با پرورش هنرمندان، ورزشکاران، شخصیت‌های علمی، ادبی و فرهنگی به نمادسازی روی آورده و با تغییر سبک زندگی و الگوهای رفتاری طبقات مختلف، به ویژه اقشار آسیب‌پذیر و کمتر برخوردار جامعه، به تلقین گرایشات خود به بخش عظیمی از اقشار جامعه بپردازد. این حوزه نفوذ برای دولتمردان، نهاد حکومت و احزاب سیاسی قابل چشم‌پوشی نبود و لذا آنها علاقه داشتند تا حد ممکن به این قبیل سازمان‌ها نزدیک شده و ارتباط معنادار خود را با آنها برقرار سازند.

نهادهای خیریه جدا از تلاش معنادارشان برای رفع تبعیض و فقر که به کاهش نابرابری اقتصادی منجر می‌شود. با شکل دهی به حوزه‌های عمومی، به ایجاد نوعی تعامل فراطبقه‌ای در سطح کلان جامعه دست می زنند. بستری که در آن برای گروه‌های منتخب از طبقات مختلف اجتماعی اعم از برخوردار (کارآفرین و حامی کلان مقیاس)، طبقه متوسط (کارگزار و حامی خرد مقیاس) و اقشار نیازمند، امکان تعامل با یکدیگر فراهم است. این مقوله‌ای است که تا پیش از شکل گیری جامعه مدنی و سازمان های مردم نهاد امکان تجربه نداشت. در واقع در دنیای پیش از مدرن تعامل اجتماعی تنها در سطح طبقات هم‌تراز ممکن بود و هیچ فردی از یک طبقه خاص نمی‌توانست به صورت معنادار با افرادی از طبقه دیگر جامعه تعامل پایدار برقرار کند.

شکل دهی به مناسبات اجتماعی جدید از ویژگی‎هایی است که سازمان‎های مردم نهاد و به ویژه بنیادهای خیریه توانایی انجام آن را پیدا کرده‌اند. از این رو است که آنها را به عنوان بخشی از جامعه مدنی، موثر در شکل‌گیری فرایند دموکراسی در جوامع برمی‌شمارند.

گفتیم که سازمان‌های مردم نهاد با کارکردهای متفاوت امکان آن را پیدا می‌کنند تا از کنش‌های جمعی، حوزه‌های عمومی بسازند. همچنین اشاره کردیم که این توانایی تا پیش از عصر مدرن تنها در اختیار نهاد مذهب قرار داشت، اما پس از مدرنیته نهادهای دیگری نیز حائز چنین استعدادی شدند.

مذهب امری انتزاعی است که عینیت آموزه‌های آن مبتنی بر رفتاری است که پیروان آن مذهب از خود بروز می‌دهند. این نمود عینی از ساحت فردی و جمعی برخوردار است.  امر خیر نیز مبتنی بر همین رفتار ساحت جمعی و فردی دارد. همانگونه که ساحت فردی و تذهیبی مذهب، حوزه تاثیرگذاری محدودی را پوشش می‎دهد، رفتارهای فردی خیرین نیز چنین نتیجه‌ای در پی دارد. در نقطه مقابل تاثیر رفتار جمعی و نهادی در امر خیر، به مانند امر دینی گسترده خواهد بود.

حرکت خیرانه یک فرد در طول زندگی خواه به صورت مستمر باشد و خواه مقطعی، تاثیری محدود و مقطعی به همراه دارد. این عمل پسندیده و قابل احترام، نوعی تذهیب اخلاقی است که فرد بنا به دلایلی به انجام آن موفق می‌شود. اما حرکت جمعی و نهادی در امر خیر، دستیابی به نوعی همکاری مشترک و سازمانی میان  خرده رفتارهی فردی است که در قالب یک گفتمان تجمیع شده و میراث مشترکی از خود به جای می گذارد. این کنش جمعی همانتگونه که بیان شد، در نهایت به تقویت حوزه‌های عمومی جامعه می‌انجامد. از این رو حرکت نهادی و جمعی، در ضمن آنکه خصائل فردی افراد را تقویت می‌کند، در عمل سطح گسترده‌ای از جامعه را هدف گفتمانی قرار می‌دهد که آن سازمان و نهاد در بستر شکل‎گیری آن امکان حیات پیدا کرده است. از این رو در رفتارهای انتزاعی افراد در جامعه، جدا از تاثیرگذاری مستقیم، شاهد نوعی تاثیرگذاری غیر مستقیم هم خواهیم بود که اتفاقا این بخش از رفتار نهادی و سازمانی تضمین کننده حیات تشکل‌ها خواهد بود. امر خیر به نوبه خود کنشی فرهنگی است که اگر در یک ساحت جمعی قرار بگیرد، از امر فرهنگ فردی به فرهنگ جمعی تعمیم پیدا می‌کند. این چشم اندازی است که سازمان‌های خیریه مردم نهاد در تکاپوی دستیابی به آن هستند تا در سایه نهادینه شدن کنش جمعی در امر خیر، فعالیت‌ آنها نیز تاثیر عمیق‌تری بر جامعه گذاشته و حوزه‌های جمعی پایدارتری را بنا سازند. بستری که در آن، افراد با هر نوع توانایی امکان حرکت خیرانه پیدا کنند.

لینک کوتاه : https://ava.kheir.ir/?p=1262
  • نویسنده : مجتبی میرطهماسبی

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیریت تارنما منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.