اطعام از جمله مفاهیمی است که میتوان آن را در تاویلهای مختلف به کار برد و معنای یکسانی از آنها استخراج نمود. در لغتشناسی اطعام به معنای غذا دادن است و البته مراد از آن غذایی است که جسم مصرف کننده آن باشد و اساسا به تامین نیازهای روحی و معنوی اطلاق نمیشود.
در متون دینی و از جمله در قرآن کریم، اطعام را به ذات اقدس نسبت دادهاند و آن را امری دانستهاند که در حیطه قدرت و اراده خداوند قرار دارد. از این رو یکی از اسماء الهی «مطعم» است. از این حیث اگر فردی مسئولیت اطعام خانواده یا افرادی از جامعه را بر عهده میگیرد، امری است که به نمایندگی از طرف خداوند بر عهده او گذاشته شده است. اینگونه است که شکر خداوند را بیش و پیش از سپاسگزاری از ولی یا خیرین نیکوکار بایستی به جا آورد. به معنای دیگر اطعام افراد اعم از مساکین یا خانواده امری مذهبی است که ادای مناسب آن مستوجب پاداش اخروی خواهد بود و قصور در آن نکوهش شده است.
غور در آیات الهی بیانگر اهمیت این واژه در این متن مقدس است؛ آنگونه که بیش از ۵۰ مرتبه از اطعام و معانی مترتب بر آن در قرآن یاد شده و به آن توصیه شده است. با این وجود آن چیز که بیش از همه در میان مفسران قرآن، عالمان دینی و صاحبنظران اجتماعی در مورد آن اتفاق نظر وجود دارد، رسالتی است که بر اساس آن خدواند، مومنان و نیکوکاران را به اطعام مساکین و فقرا رهنمون ساخته است. این معنا از اطعام بیش از سایر معانی اخذ شده از این کلام، مورد وثوق بوده و به آن تاکید شده است.
در مدل اجتماعی قرآن برای جامعه مطلوب اسلامی، فقر و فقیر مذموم شناخته شده است و لذا حکومت و مردم وظیفه دارند نسبت به رفع آن اقدام نمایند. یکی از مظاهر فقر، گرسنگی است که بیش از انواع دیگر میتواند به جامعه انسانی لطمه وارد آورده و شأن انسانی افراد آن را مخدوش سازد. به این سبب خداوند خود را مطعم و روزی دهنده میداند (… وَهُوَ یُطْعِمُ وَلَا یُطْعَم| سوره انعام ـ آیه ۱۴) و به مومنان سفارش نموده در اطعام فقرا و مساکین جهد و کوشش داشته باشند. این تاکید تا بدانجا کشانده میشود که اطعام و رسیدگی به فقیر، حقی است که گویی او بر گردن ثروتمندان دارد. (سوره ذاریات ـ آیه ۱۹)
یکی از صفات خداوند از زبان ابراهیم نبی (ع)، اطعام بندگان است. (سوره شعراء ـ آیه ۷۹) نکته جالب آنکه در این سفارش جامعه را به فقرای مسلمان و غیرمسلمان تفکیک نکرده و هر فقیری را مستحق دریافت کمک نیکوکاران نموده است.
خداوند متعال یکی از صفات اهل جهنم را عدم التزام ثروتمندان به اطعام فقرا برمیشمارد. در آیه ۳۴ سوره الحاقه، آیه ۳ از سوره الماعون، آیه ۱۸ از سوره فجر و آیه ۴۴ از سوره مدثر، گروهی که مردم را از اطعام نیازمندان بازداشته یا به آن تشویق نکردهاند را خداوند در زمره کفار قرار داده و آنها را مستوجب عذاب الهی دانسته است. در نقطه مقابل نیکوکاران و اهل بهشت را کسانی میداند که از غذای خود به مسکین و یتیم و اسیر انفاق میکنند. (سوره الانسان ـ آیه ۸)
اطعام نیازمندان نه تنها فضیلتی ارزشمند است، بلکه در نوع خود میتواند روشی برای تقلیل معصیت در باورهای دینی باشد. از جمله اطعام ۶۰ مسکین به عنوان کفاره ظهار همسر در نظر گرفته شده است. (سوره مجادله ـ آیه ۳ و ۴) عهدشکنی و قسم دروغ گفتن نیز در نظام مدنی اسلام کفارهای برابر با اطعام ده مسکین دارد. (سوره مائده ـ آیه ۸۹) همچنین عمل صید و شکار در هنگام احرام حج عمره یا تمتع نیز مستوجب کفاره و اطعام بدل از آن میباشد. (شوراه مائده ـ آیه ۹۵) تراشیدن موی سر در ایام حج، پیش از انجام فریضه قربانی نیز کفاره اطعام به فقرا دارد (سوره بقره ـ آیه ۱۹۶)، همچنان که یکی از کفارههای روزه واجب نیز اطعام نیازمندان است. (سوره بقره ـ آیه ۱۸۴)
دستورالعملهای دیگر اسلام برای اطعام نیازمندان و شریک ساختن آنها در بخشی از ثروت افراد متمول جامعه نیز در راستای نیل به جامعهای برخوردار و مطلوب است. از جمله این رهنمودها اطعامی است که از محل گوشت قربانی حجاج (سوره حج ـ آیه ۲۸ و ۳۶) یا زکات تامین میشود. اساسا کارکرد عمده زکات در فقه اسلامی اطعام فقرا و تامین نیازهای غذایی قشر ضعیف جامعه است.
آنگونه که از دستورالعملهای شرعی و توصیههای اخلاق دینی بر میآید، میتوان برداشت نمود که خداوند متعال اهتمام ویژهای به سوق دادن مومنین به اطعام مستمندان دارد و به هر بهانهای در صدد آن است تا فرصت انجام این فریضه را برای آحاد جامعه اسلامی فراهم سازد. این اهتمام و توصیه را در کمتر امور غیرواجب شرعی دیگر میتوان سراغ گرفت. در مواردی بر اجرای این امر مستحب نه تنها تاکید شده است، بلکه گاه حتی به عنوان واجب شرعی و تکلیف دینی بر ذمه مسلمانان و حکومت گذاشته شده است. از آن جمله رفع گرسنگی زندانیان (ولو آنکه به مرگ محکوم شده و در آستانه اجرای حکم قرار داشته باشند)، یا رسیدگی به گرسنگانی است که بیم مرگ یا از دست دادن سلامتی آنها وجود دارد.
توصیههای دینی به اطعام فقرا تنها محدود به آیات کتاب مقدس نیست، بلکه در سیره نبوی و ائمه اطهار نیز این رویه مشاهده میگردد. حضرت امیر (ع) در حدیثی میفرماید: آنچه بخورى، برود و آنچه بخورانى فراوان و پر برکت شود. (غرر الحکم : ۹۶۳۴). در حدیثی دیگر امام صادق (ع) به نقل از پیامبر اسلام آورده است که عذاب جهنم بر فرد گناهکاری که در دنیا اطعام فقرا کرده، بسیار اندک خواهد بود. (المحاسن: جلد ۲/۱۴۶) در جای دیگری حضرت به پاداش فراوان اطعام کنندگان اشاره دارد و این چنین میفرماید که تنها خداوند از میزان و کیفیت این پاداش خبر دارد. (المحاسن: جلد ۲/۱۴۵)
تمامی این دلالتهای مذهبی به اطعام فقرا، نشانههای روشنی از عزم اسلام برای ساخت جامعهای مرفه و عاری از فقر و گرسنگی دارد. تبدیل یک کنش مذهبی به یک فرایند موثر اجتماعی در یکی از مترقیترین نمونههای خود، در موضوع اطعام فقرا نمود پیدا کرده است. دستور خداوند به اطعام و رسیدگی به فقرا، فارغ از ملیت و مذهب آنها، جامعه مسلمان را به سمت مسئولیت اجتماعی سوق میدهد. توصیه و سیره عملی پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (علیهماالسلام) نیز در نوع خود منجر به آن شده تا فرایض دینی در حد توصیه باقی نمانده و الگوی مشخص و روشنی از عمل به آن دستورات در دسترس عموم قرار داشته باشد.
اطعام فقرا نخستین گام برای تحقق جامعهای عدالت محور است. جامعهای که با ایجاد فرصتهای برابر، در جهت ارتقاء خود تلاش میکند و همزمان به تک تک افراد خود نوعی مسئولیت اجتماعی در قبال اقشار آسیب پذیر جامعه را تنفیض نموده و اجرای آن را نه در شمار یک عمل صرفا اخلاقی، بلکه به مثابه یک فریضه مهم دینی قرار میدهد.