امر خیر و رسیدگی به نیازهای فردی و جمعی جامعه، پیشینهای به قدمت تاریخ بشر دارد. درک این نکته عمومی که کیفیت زیست فردی در گرو ارتقاء زیست عمومی است بیش از آنکه در میان توده اندیشهمند جامعه رواج پیدا کند، آموزهای ارزشمند در میان اخلاقگرایان و باورمندان به آئینهای مذهبی بود.
تمامی ادیان الهی و حتی ادیانی که توسط گروه برگزیدهای از انسانها تبیین و گسترش یافته است، نظام اخلاقی خود را مبتنی بر سعادت جمعی قراردادهاند. این نگرش در میان باورمندان این آئینها در طول هزاران سال حیات بشری، نوع خاصی از رفتار اجتماعی را رقم زده که با بررسی آن میتوان نخستین فعالیتهای خیرخواهانه جمعی را واکاوی نمود.
بررسی نشانههای رفتاری قابل مطالعه در جوامع مختلف بیانگر آن است که دو شیوه مرسوم در طول تاریخ برای فعالیتهای خیرخواهانه معمول بوده است. نخست اقداماتی که در زمان حیات فرد خیر و با اراده و نظارت شخص او شکل میگرفت و معمولا دامنه تاثیرگذاری محدودی داشت و اغلب با مرگ فرد یا تغییر نگرش و تصمیم او به پایان میرسید.
نوع دیگر، رفتاری است که در محدوده زمان قرار ندارد و بعد از مرگ فرد خیر نیز به حیات خود ادامه میدهد. به این شیوه عمل در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی وقف میگویند. گونهای عمل خیر که در گستره وسیعتری از زمان امکان حیات پیدا میکند و اغلب دامنه آن نیز از ابعاد فردی فراتر رفته و به جامعه و اجتماع تعمیم پیدا میکند.
وقف، با نامهای گوناگون در جوامع مختلف در طول تاریخ مشاهده شده است. این رویه گاه توسط افراد، گاه با حمایت سازمانها و موسسات و گاهی نیز با نظر و تایید حکومتها شکل گرفته و مدیریت میشود. اهداف متصور برای وقف نیز اگرچه مختلف و متعدد است، اما در فرم کلی و عمومی شامل مواردی چون رفع فقر، ترویج و تقویت بنیادهای دینی، کمک به دانشاندوزی، ایجاد صلح، برقراری نظام پایدار زیست محیطی و … است.
همچنین به صورت عمده، متولیان وقف در جامعه از میان نهادها و فعالان دینی انتخاب میشوند. به همین سبب ارکان آن اغلب مستند بر آموزههای دینی است. تنوع مذهبی در سرزمینهای متمدن نوع خوانش متفاوتی از موقوفات تاریخی را رقم میزند، فرایندی که در نوع خود از ظرفیتی برخوردار است که میتواند به پایداری نظام فرهنگی و تمدنی آن سرزمین بیانجامد. جدا از آنکه اساسا هر وقفی فارغ از موضوع آن میتواند به فرایندی جمعی و کارکردی اجتماعی منجر شود.
نکتهای که باید متذکر شد این است که وقف میبایست توان اداره خود را در گذر زمان داشته باشد، در غیر این صورت تاثیرگذاری آن از میان خواهد رفت. از این رو استواری وقف عموما بر توان به روز شده اقتصادی بنا شده و متکی بر سرمایه افزوده شده حقیقی یا حقوقی است. واقف با اختصاص درآمدهای ناشی از موقوفات متعدد، بقای نیت مورد نظر خود را تضمین میکند. ولو آنکه فعالیت این موقوفات الزاما در موضوع وقف نباشد. مثلا برای اداره یک مدرسه ممکن است چند باب مغازه یا چند فقره زمین زراعی وقف شود تا از عملکرد و سودهی آنها هزینههای ناشی از اداره مدرسه تامین شود. به این ترتیب است که با کارکرد دیگری از وقف نیز مواجه میشویم. در این فرم وقف نه تنها در موضوع یک عمل خیرخواهانه اجتماعی است، بلکه در مصادیق تامین هزینه نیز نوعی کارآفرینی و عمل خیر قلمداد شده و به کنشی اجتماعی تبدیل میشود.
تمدنهای باستانی برای حفظ سرمایههای انباشت شده حکومت از نوعی سازمان شبیه موقوفات اسلامی برخوردار بودند که وظیفه صیانت از آنها را در گذر زمان بر عهده داشتند. این سرمایه در گردش، از یک سو حکومت را همواره سرشار از ثروت و قدرت ساخته و از سوی دیگر طبقات اجتماعی را نیز از سود عملکرد آن بهرهمند مینمود. شبیه این ساختار در ایران باستان، بابل و حتی یونان مشاهده میشود. به طور مثال زمینهای کشاورزی، دام و یا حق بهرهبرداری از مسیرهای تجاری از سوی حکومت به صورت موروثی به افرادی از جامعه واگذار میشد. بدین ترتیب ضمن نگهداشت سرمایه، گروههای اجتماعی بدون آنکه حق مالکیتی بر اموال و امتیازها داشته باشند، از منافع کارکرد آنها بهرهمند شده و به کمک آن به ضمن کسب درآمد، به تقویت موقعیت اجتماعی خود میپرداختند.
حکومت در ایران باستان، جدا از واگذاری امتیاز بهرهبرداری اموال خود به گروههایی از جامعه، نوع دیگری از واگذاریها را نیز در دستور کار خود داشت. از جمله موقوفاتی بود که به معابد و تبلیع دین زرتشت اختصاص پیدا میکرد. در این عمل جدا از نظام حاکم، افراد متمول و توده مردم نیز مشارکت داشتند. بدین ترتیب معمولا در جوار معابد و آتشکدههای زرتشتی، مدارس دینی برای آموزش و تبلیغ رایگان آموزههای دینی تاسیس میشد و هزینه اداره این معابد و مدارس از محل موقوفاتی تامین میشد که حکومت یا مردم به معابد اختصاص میدادند.
موقوفات حکومتی اغلب شامل چند پارچه آبادی بود، در بخش مردمی اما این موقوفات تنوع بیشتری داشت و شامل مواردی چون زمین کشاورزی، دام، بناهای تجاری یا اقامتگاههای میانراهی میشد. این شیوه پس از ورود اسلام تغییری پیدا نکرد و مسلمانان با الگوبرداری از روال آن، سازمان وقف اسلامی را پایهگذاری کردند.
نکته جالب توجه در این میان آن است که عموما در پیرامون آتشکدهها نه تنها فضای آموزشی تعبیه میشد، بلکه مکانهایی نیز جهت احداث کتابخانه عمومی، فضایی برای اجتماع مردم در مراسمها، استراحتخانههایی برای زوار و نیز میدانگاههایی برای ورزش و اجرای مسابقات ورزشی در نظر گرفته میشد که تمامی آنها از محل نذورات و هدایای مردم و البته حکومت تامین هزینه میشد. این رویه به نوبه خود یکی از قدیمیترین و پیشرفتهترین فعالیتهای اجتماعی است که به کمک خیرین مذهبی امکان حیات پیدا کرده بود.