در مورد فعالیتهای نیکوکاری در مدرسۀ دانش توضیح بفرمایید.
ما در دبیرستان دانش کانونی داریم به نام کانون احسان و خیریۀ دانش که در دو مقطع از رمضان سال قبل شروع به فعالیت کرده است. این کانون قبل از عید نوروز و گاهی اوقات هم در اوایل مهرماه، با کمک خود دانش آموزان اقلامی را در بین محرومان توزیع میکند. معمولاً از چند روز قبل با دانشآموز صحبت میکنیم و بچههایی که علاقهمندند پول و در بعضی موارد کالا میآورند تا در این امر مشارکت کنند. با منابع جمع شده بستههای لوازمالتحریر، مواد غذایی و پوشاک تهیه میکنیم و همراه با دانشآموزان در مناطقی مانند کورههای آجرپزی یا مناطق محروم دیگر توزیع میکنیم.
آیا به این مسئله فکر کردهاید که در این فعالیتها معلمها نیز درگیر شوند؛ برای مثال فعالیتهای آموزشی خیریه را انجام دهند؟
تابهحال موفق نشدهایم فعالیتی با حضور آموزگاران داشته باشیم؛ اما در حال تشکیل کانون فارغالتحصیلان هستیم تا دانشآموزانی که باسواد هستند، دانشگاههای سراسری قبول شدهاند را در فعالیتها استفاده کنیم و طرحهای مختلف و گستردهتری را برنامهریزی کنیم.
تأثیر تربیتی این فعالیتها را بر دانشآموزان چگونه میبینید؟
حقیقتاً در حدی که مدنظر ما بوده است تأثیر ندیدهایم؛ ولی جزء اهداف و برنامههای ماست که به این سمت برویم. برای همین از مبنای ادبیات علمی و هوش اخلاقی استفاده کردهایم و در موضوعاتی مانند همدلی، احترام، احترام به همنوع، نوعدوستی و مباحثی ازایندست، کارگاههایی را جزء پروتکل و چشمانداز مدرسه دانش قرار دادهایم؛ اما در حال حاضر هیچ ملاکی برای ارزیابی اینکه چقدر این فعالیت تأثیرگذار بوده است و چقدر روحیۀ بچهها تغییر کرده است نداریم.
البته در کنار داوطلبانه بودن و غیراجباری بودن فعالیت برای بچهها، سعی میکنیم بچههایی را که ازنظر درسی و یا مالی توانمند هستند در اینگونه برنامهها شرکت دهیم تا دردآشنا شوند.
آیا سعی شده است این فعالیتها بهصورت یک الگو یا یک مجمع بین مدرسهای تشکیل شود.
تاکنون سعی کردهایم با مدارس دیگر ارتباط برقرار کنیم، حتی عکسهایمان را برای مدرسه دیگری هم فرستادهایم و از آنها ایده طلب کردهایم؛ اما تاکنون بهصورت فعالیت گروهی بین مدارس نبوده است. ازنظر الگوسازی با یک مستندساز صحبت کردهایم و قرار شده است بچهها را بهصورت اردویی چندروزه به مناطق محروم مرزی ببریم تا هم بچهها با محرومیت از نزدیک آشنا شوند و هم از طریق تولید مستند، نیکوکاری ترویج و الگوسازی شود.
آیا در مدرسه برنامهای بلندمدت برای آموزش کار خیر دارید؟
حقیقتاً من اگر در مدرسه تصمیمگیرنده باشم، ایدههای زیادی در این زمینه دارم. معتقدم برای این منظور باید یک الگو طراحی شود و شروع این الگو باید بهگونهای باشد که در ابتدا فقط ایجاد دغدغه برای خود فرد را دنبال کند. بهعبارتدیگر وقتی شما با فردی برخورد میکنید که به علتهای مختلف دلش به حال خودش نمیسوزد، علتهایی مثل محیط فرهنگی، رفاه بیشازحد و یا برخورد نداشتن با مشکلات محرومین، قطعاً نمیتوان کاری کرد که دلش برای دیگران بسوزد. باید از این نقطه شروع کنیم و با روشهای مختلف فرد را تربیت کنیم تا جایی که دلش برای هم نوع خودش بسوزد.
به عقیده من باید از تئوریهای اجتماعی شروع کنیم. باید به بچهها بفهمانیم که محرومیت یکی از عوامل افسارگسیختگی در جامعه است؛ ولی نباید مستقیماً با محرومیت شروع کنیم؛ بلکه میشود با موضوعاتی مثل حمایت از محیطزیست و یا احترام که شامل بخشهای مختلفی مانند احترام به خود، به جامعه، احترام در منزل و حتی احترام به میز مدرسه شروع کرد. یعنی فرد حواسش باشد میزی که در مدرسه پشت آن مینشیند با صندلی و میز لابی یک هتل ماهیتاً تفاوت دارد؛ در این حد باید به ریزهکاریها دقت کرد.
برای مثال بیاییم بر اساس تئوری پنجره شکسته کار را شروع کنیم. به بچهها بگوییم که بر اساس این نظریه اگر ایرادی یا نابسامانی در محیط شما وجود داشته باشد و شما برای اصلاح آن ایراد هیچ عکسالعملی نشان ندهید، این ایراد گسترش مییابد. این نقطهای باشد برای شروع؛ سپس بهآرامی و بر اساس برنامهریزی تربیت دانشآموز بهسوی نوعدوستی جهتدهی شود. تا درنهایت دانشآموز با پرسشهایی از این قبیل درگیر شود که چرا بچهای به خاطر بیماری تالاسمی و نداشتن پول باید از تحصیل بازبماند، افرادی که در همین استان تهران خودمان هستند و حتی لازم نیست به استانهای محروم مرزی رجوع کنید. مسلماً فردی که دلش به حال پدر و مادرش، فضایی که در آن تحصیل و یا کار میکند بسوزد و فقط به فکر خودش نباشد میتواند به فردی تبدیل شود که دلش برای همۀ افراد جامعه بسوزد.
این مصاحبه شاید در نهایت تبدیل به یک حرکت شود که بتوان تأثیر آن را در جامعه دید؛ اما در این کار نباید یک مسئله را فراموش کنیم: مسئله این است که تمام این فعالیتها خود یک امر خیر است.
این امر خیر را از این جنبه نگاه کنیم که خدای متعال از کانالهایی اجازه جاری شدن خیر را میدهد، از مسیرهایی این کار را میکند. این راهها همیشه واسطههای بین خدا و خلق بودهاند. این راهها همیشه حجج الهی بودهاند. چه زمانی که پیامبران (علیهمالسلام) بودهاند و چه بعدازآن که ۱۴ معصوم (علیهمالسلام) بوده و هستند. تمام این امور خیر در هر دورهای به دست حجت خدا جاری میشود؛ ازاینرو بدانیم که خیرخواهی را باید از کجا طلب کنیم. در همین مسئله آموزش امر خیر، مربیگری یکی از شئون معصومین است، هر آنچه معلم به من میآموزد، از ناحیه حجت الهی به من میرسد و معلم وسیله انتقال آن است. ازاینرو فراموش نکنیم که برای خیر باید به در خانه حجت خدا برویم.
نظر مسئولین دراینباره چیست؟
نظر مسئولین مدرسه و بهطور کل آموزشوپرورش برای فعالیتهای اینگونه بسیار مساعد است، استقبال هم میکنند. اما این فعالیتهای پراکنده باید تبدیل به جریان در تمام مدارس کشور شود و آموزشوپرورش بهعنوان متولی مدارس در این زمینه با همکاری بنیادهای خیریه پروژههای بزرگتر و تأثیرگذارتر کشوری را طراحی کند. همچنین مغفول نماند که در تألیف کتب مدرسه باید بهصورت نقشۀ راه جامعی به آموزش نیکوکاری توجه شود.