نیکوکاری و حس تعلق به دیگران خمیر مایه فرهنگی ایرانیان از دیرباز تا کنون بوده است. اگر منابع فرهنگی هر جامعهای را در دو بستر آموزههای دینی و عرف عمومی جامعه تبیین نمائیم، با مجموعهای گسترده، مدون و متشکل از انگارههای فرهنگی در منابع دینی و عرفی جامعه مواجه خواهیم بود که هریک از آنها بخشی از نظام فرهنگی ما ایرانیان را نمایندگی میکند.
رفتارشناسی دینی و عرفی ایرانیان در موضوع فرهنگ خیر، نیکوکاری و دیگردوستی از سابقهای بسیار کهن برخوردار است. توجه به نیازهای فردی و عمومی «دیگران»، بخشی از نظام تربیتی و اخلاقی ایرانیان است و «دیگری» در این فرهنگ حقوقی دارد که بر گردن تک تک آحاد جامعه گذاشته شده است.
در طی سالیان بسیار، امر خیر و نیکوکاری در ذیل گفتمانی قرار میگرفت که دین و مذهب داعیهدار آن بود. در این بستر بسیاری از کنشهای اخلاقی با نشانهگذاریهای مذهبی توامان شد و هستیشناسی امر خیر به زیست مذهب و خوانشهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن وابسته شد.
پس از آن حوزه قدرت و ثروت نیز به این امر علاقه نشان دادند و تلاش کردند تا بخشی از توان خود را معطوف اشاعه امر خیر نمایند. در این برهه تاریخی امر خیر به مثابه یک کنش اخلاقی مطرح شد و اگرچه همچنان با دستگاه مذهبی جامعه نسبت داشت، اما حیات مستقل خود را از کانونهای مذهبی پی گرفت و توانست مولفههای اخلاقی جدیدی را پایهگذاری کند. بخش مهمی از این رویکرد با تحقق وقف شکل اجرایی به خود پذیرفت و توانست با تجمیع توان سه حوزه مذهب، اقتصاد و سیاست به امر خیر به مثابه موجودیت جدید اجتماعی امکان بروز دهد.
ایرانیان چه پیش از اسلام و چه پس از آن نسبت نزدیکی با امر خیر و نیکوکاری داشتند و همواره چه از منظر دینی و چه از ساحتهای گوناگون دیگری چون ثروت و سیاست، پیشتاز دیگرخواهی و نیکوکاری در سیر تاریخ حضور انسان در کره زمین بودند. توجه به دیگران و رسیدگی به امور فقرا، مستمندان و از کارافتادگان سنی و اجتماعی در آئین زرتشت و اسلام به کرات مورد تاکید قرار گرفته و نیاکان ما به آن اهتمام ویژه داشتند.
پدیدارشناسی امر خیر در ایران به هزارههای عهد باستان باز میگردد. آموزههای زرتشت به عنوان نخستین و قدیمیترین آئین مذهبی ایرانیان مستند به نیکوکاری به دیگران است. سه گزاره «پندار نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» ناظر به همین نگرش اخلاقی و جهان بینی است.
در آئین اسلام نیز نیکوکاری و توصیه به امر خیر، از مهمترین رهنمودهای دینی به شمار آمده و نمود عملی آن در سیره نبوی، ائمه اطهار و بزرگان دینی به ثبت رسیده است.
تکدی و دروغ از زشتترین خصوصیات اخلاقی افراد به شمار میآمد و نکوهیدهترین خصلتی بود که یک فرد میتوانست از خود بروز دهد. ایرانیان باستان دروغ را در نقطه مقابل راستی گذاشته و آن را به عنوان اهریمن فردی مورد نکوهش قرار میدادند. همچنانچه تکدیگری و فقر اهریمن اجتماعی و مذموم بود و افراد خانواده، دوستان و جامعه موظف بودند تا به امور فردی که دچار تنگدستی شده است رسیدگی کرده و او را از فقر نجات دهند. نظیر این دستورالعمل مذهبی در اسلام نیز مشاهده میشود و جامعه راهکارهای اقتصادی مختلفی چون خمس، زکات، اطعام و… را برای مقابله با این معضل فردی و اجتماعی در جامعه مسلمان پیش بینی کرده است.
ایران و ایرانی نسبت روشن و مشخصی با اخلاق و نوع دوستی دارد و این نظام اخلاقی و نوع دوستی تنها به دایره محدود خانواده، آشنایان، همشهریان و… منتهی نمیشود و ذهن نیکواندیش ایرانی به گستره وسیعتری میاندیشد. آنگونه که با اتخاذ راهکارهایی چون وقف اموال یا ساخت ابنیههای مهم چون مدرسه، کاروانسرا، حمام، راه، قنات و چاه آب، باغهای میوه رایگان و بسیاری دگر از این قبیل موارد، نه تنها به هم نسلان خود فارغ از هر دین و گرایشی نظر انداخته است، بلکه فرزندان آینده این مرز و بوم را نیز در نوع دوستی و نیکوکاری خود سهمیم دانسته و آنها را نیز از ثروت، دانش و منابع نسلهای گذشته بهرهمند میسازد. رفتاری که در کمتر فرهنگ و سرزمینی شبیه آن را مشاهده میکنیم.
پدیدارشناسی امر خیر در ایران بدون توجه به هستیشناسی انسان ایرانی و شناخت زمینههای تاریخی و فرهنگی این انسان در نظام تمدنی تاریخ بشر، ناکارآمد است و نتایج مطلوبی در پی نخواهد داشت. انسان ایرانی در سپهر فرهنگی و تمدنی خود، بخشی از نظام آفرینش است. برعکس تصویری که انسان غربی در تلاش به رسیدن آن تکاپو میکند و خود را نه جزئی از یک کل، بلکه موجودی مستقل از دیگران با فردیتی به بلوغ رسیده میپندارد. این در حالی است که انسان ایرانی به خوبی به این درک تاریخی رسیده است که رستگاری او در ساحت عمومی جامعه است که تحقق مییابد. این انگاره ضمیر ناخوادگاه هر ایرانی است که خوشبختی دیگری بخشی از خوشبختی اوست و تلاش برای سعادت بخشی به آحاد جامعه، نوعی تلاش جمعی برای سعادت فردی افراد نیز میباشد. این پیوستگی و همبستگی همانگونه که بیان شد در نظام دینی، اخلاقی و اجتماعی ایرانی رشد کرده و به بلوغ رسیده است. فارغ از آنکه افراد جامعه به کدام طبقه اجتماعی یا گرایش مذهبی سوق داشته باشند.
نیگوکاری و انگارههای آن در جامعه ایرانی بر خلاف انگارههای مدرنیته جامعه غربی، روح جمعی ایران و. ایرانی را نمایندگی میکند و تلاشس دارد تا این روح جمعی در نهایت پیوستگی به حیات خود در اعصار آینده ادامه دهد. همچنان که میراث ارزشمند نیاکان ما از پس هزاران سال جهد و تلاش به شمار میآید.