- پیش از آغاز گفتگو مناسب است از شورای فرهنگ عمومی و کارویژهای آن قدری سخن به میان آید. اگر بخواهید به صورت خلاصه مسئولیت و وظایف متصور برای این شورا را بیان کنید، به چه مواردی بیش از سایر موارد اشاره خواهید کرد
یکی از عرصههای بسیار مهم اخلاق عمومی و بن مایههای ارزشی حیات اجتماعی در ایران، فرهنگ مواسات خیر و نیکوکاری است که در نقشه مهندسی فرهنگی کشور جز الویتهای مدیریت فرهنگی پردازش و مطرح شده است. به تعبیر دقیقتر خط حائل بین امر فرهنگی و اجتماعی در عرصه مواسات و نیکوکاری رفع میشود و ما شاهد یکی از اجتماعیترین ارزشها و کنشهای فرهنگی جامعه هستیم.
عرصه نیکوکاری از سابقه و بنیان بسیاری در فرهنگ عمومی و زیست بومهای مختلف ما برخوردار است. این حضور تاریخی به ویژه در منابع و فرهنگ رسمی دینی ما درخشان است. در واقع این عرصه از جمله مظاهری است که فرهنگ رسمی دین با دینداری عمومی کاملا منطبق شده است و به همین سبب است که حوزه مواسات و نیکوکاری باید جدی گرفته شود و به عنوان یکی از بن مایههای سبک زندگی ایرانی و اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
در دوره گذشته یکی از اولویتهای شورا عرصه توانمندسازی مددجویی و مددجویان کشور در حوزه فرهنگ فقر بوده است. در این خصوص سندی تنظیم و به کمیته امداد امام خمینی (ره) ابلاغ شده است. ما در تلاشیم تا با این سند در حوزه فرهنگ فقر و توانمندسازی مددجویان حرکت نموده و به جای فقرپروری به سمت استقلال و توانمندی فقرا و مددجویان گام برداریم.
- با توجه به نقش سازمانی شورای فرهنگ عمومی در سنجش نظام ارزشی جامعه، میتوانید برخی از معیارهای کیفیتسنجی رفتارهای ارزشی جامعه کنونی را بیان بفرمائید؟
تبیین شاخصهای فرهنگی کشور از جمله وظایف شورای فرهنگ عمومی است که قرار بود با همکاری دفتر طرحهای ملی و برخی از پژوهشکدهها مورد سنجش و پایش قرار گیرد که متاسفانه به دلیل همه گیری کرونا و چالشهای پرسشگریهای میدانی به تاخیر افتاد. ضمن آنکه طبق روال برای چنین پژوهشهایی نمیتوان به دادههای اتخاذ شده از پرسشگریهای آنلاین یا تلفنی استناد کرد. لذا تولید دادههای ملی و تولید مقادیر شاخصهای کشور به صورت موقت متوقف شد و تاکنون نیز به دلیل مشکلات مالی که در پژوهشگاه و دفتر طرحهای ملی وجود دارد، اجرایی نشده است. البته فهرستگان شاخصهای فرهنگی کشور مصوب اوایل دهه ۸۰ موجود است. همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی شاخصهای جدیدی از منظومه شاخص فرهنگی کشور در حال تصویب دارد. نکته قابل ذکر آنکه در هر دو دسته شاخصهای فرهنگ که عرض کردم، مواسات، ایثار و نیکوکاری بخش مهمی از ویژگیهای فرهنگی کشور قلمداد شده است
- امر خیر به عنوان یک راهکار تاریخی برای کیفیت بخشی به مناسبات اجتماعی در سطح خرد و کلان چه جایگاهی در سیاست فرهنگی نظام جمهوری اسلامی دارد؟
آن چیز که در پایش فرهنگی جامعه میبایستی مورد توجه قرار بگیرد، یافتن پاسخ این پرسش است که آیا تسهیلگری واقعی برای خیرات و مشارکت معنوی مردم در کمک به زیست اجتماعی دیگران انجام شده یا خیر؟ به تعبیر دیگر آیا توانستهایم موانع ساختاری را از مسیر تحقق امر خیر برداشته و برای توسعه آن گامهای جدی برداشته باشیم. حمایت نهادی و ساختاری از هزاران خیریه بزرگ که در کشور به فعالیت مشغول اند، بسیار مهم است. ما تا کنون در شورای فرهنگ عمومی مستقلا غیر از مصوبه توانمندسازی مددجویان، مصوبه مهم دیگری در حوزه زیرساختی نداشتیم. البته ذیل نقشه مهندسی فرهنگی کشور یک سند راهبردی بسیار پر محتوا در حوزه ایثار و امر خیر با محوریت سازمان اوقاف و امور خیریه تدوین شده که هنوز به تصویب نرسیده است. این سند در صورت تصویب به جامعترین سند توسعه امر خیر و نیکوکاری در کشور تبدیل خواهد شد.
وظیفه شورای فرهنگ عمومی این است که فرهنگ مواسات را در قالب فرصتهای فرهنگی کشور از جمله تقویم صنایع فرهنگی، رویدادسازی شهری، جشنوارهها و بنیادها پیگیری بکن. ما در این شورا آمادگی جدی داریم که پیشنهادهای تخصصی در این خصوص را دریافت کرده و به آن ترتیب اثر بدهیم. به ویژه به پیشنهادهایی توجه کنیم که توسط نهادهایی که به صورت تخصصی به مطالعات راهبردی امر خیر میپردازند، ارائه شده باشد.
همینطور که میدانید در تقویم روزهایی است که انجام امر خیر توصیه شده است. از آن جمله میتوان به صدقه اول ماه، صدقه شب جمعه، صدقه پیش از سفر، صدقه وقت قضا و بلا و… اشاره نمود که بر پایه سنت مذهبی ما ایرانیان انجام آنها متداول شده است. ما در فرهنگ دینیمان که منطبق بر فرهنگ عمومی است فرصتسازی و تذکر به امر خیر داریم. فرهنگ دستگیری از کسانی که قادر به تامین بسیاری از نیازهای زندگیشان نیستند، از این جمله موارد است. خوشبختانه خیریههای تخصصی بسیاری وجود دارد که در امر درمان، جهیزیه، تامین لوازم مورد نیاز زندگی و… فعالیت دارند. نتیجه عملکرد این موسسهها و دامنه شمول و تاثیرگذاری آنها به ما ثابت میکند که این بستر بیش از آنکه علاقهای به مداخله دولت داشته باشد، به مانعزدایی و پایش بسترهای توسعه امر خیر نیازمند است.
- با توجه به کارکردهای نوینی که در جهان معاصر برای نهادها و بنیادهای خیریه تبیین و تعریف شده است، چه راهکارهایی در شورای فرهنگ عمومی برای بروزرسانی وظایف و کارکرد نهادهای خیریه در ایران مورد بررسی قرار گرفته است، به ویژه آنکه بخش مهمی از نظام وقف همچنان با رویکردهای سنتی در حال انجام امور میباشد.
ما یک دیدبان، رصدگر، آینده پرداز، پشتیبان و برنامهریز در حوزه فرهنگ هستیم. سازمان اوقاف در برنامه ششم که در حال اتمام است، موظف شده است تا موضوعات و مقاصد وقف را در کشور دستهبندی کرده و آنها را بروزرسانی کند.
به نظر میرسد در این زمینه علیرغم زحمات زیاد هنوز یک پویش و تغییر ملی رخ نداده است. ما در خدمت سازمان اوقاف و نهادهای تخصصی و خیریهها آمادگی داریم برای بروزرسانی، تخصصیسازی مقصد وقف و همچنین نذرهای متنوع کمک کنیم. تصور کنید مثلا نذر زمان، نذر کالای فرهنگی، نذر تخصص و…
علیرغم شکلگیری و توسعه اردوهای جهادی در کشور، این شیوه از کمکرسانی هنوز به صورت کامل وارد فرهنگ عمومی نشده است. ولی به طور مثال کمک و هزینه مستقیم به مستمند در فرهنگ ما وجود دارد و مردم این را عامل دفع بلا میدانند. در حوزه خیرات مردم حاضرند به سادگی در عزاداری و مراسمات مذهبی اطعام کنند، اما اگر بگوئیم که بیائید و در نذر فرهنگی مشارکت کنید، تعداد افراد کمتری اظهار تمایل میکنند. توسعه این امر نیازمند فرهنگسازی رسانهها و زیرساختهای قانونی و ساختاری است. خیریههای فرهنگی و آسیبهای اجتماعی و کارآفرین در حال حاضر کمترین تعداد خیریهها را در کشور تشکیل میدهند. شما فرض کنید در همین منظقه ۱۲ تهران اگر خیریهها نبودند بسیاری از این اتفاقات خوب نمیافتاد. دانشآموزان و نوجوانان این منطقه را با برخی از راهکارهای دولتی و دستورالعملهای خشک اداری موجود در دولت یا شهرداری نمیتوان به تحصیل، مشارکت اجتماعی و کارآفرینی ترغیب کرد. اما خیریهها موفق عمل کردهاند و باعث کاهش تاثیرات بسیاری از آسیبهای اجتماعی در این منطقه شدهاند.
- به نظر شما مهمترین چالش بنیادهای خیریه در جامعه کنونی چیست و برای توسعه فرهنگ عمومی خیر چه پیشنهادهایی میتوان طرح کرد؟
یکی از چالشهای زندگی پست مدرن کنونی فردگرایی، خودباشی وعدم تعامل وجودی با دیگران و شکسته شده ساحتهای جمعی از جمله محله است. ساختهای جماعتی و زندگی در شهر پیشامدرن خود به خود ظرفیت اکرام و نیکوکاری را فراهم میکرد؛ چون ما درون محل زندگی خودمان هرآنچه که از آسیبها بود را مسئولانه رفع و دفع میکردیم. ولی اساسا شهروند معاصر محیط زندگی امروز را از خود نمیداند. فقط چهاردیواری خود را مسئولانه پایش میکند، اما از در خانه که خارج میشود، سرکوچه که متکدی میبیند او را طرد میکند و باز میگردد به بهشت تنهای خودش. ساختارشهری، الگوی تامین درآمد و مخارج زندگی مصرفگرا و… ضد مسئولیتپذیری متعهدانه در مقابل ضعفا، مظلومین و دردمندان است. فرهنگ خیر و نیکوکاری در بدنهها و جمعیتهای کوچکتری فعالتر است که هنوز تپش حیات محله و تعامل اعضای محله هنوز وجود دارد. زندگی شهری، زندگی مسئولیتستیز، مصرفزده و فردگرایانه است. درحالیکه زندگی کشاورزی و عشایری، تولیدگرا و تعاملی است. در این سبک از زندگی، مصرف و منافع فردی به معنای چپاول و تصرف در طبیعت و حقوق دیگران نیست. بلکه نوعی مصرف متواضعانه و مسئولیتپذیر نسبت به طبیعت و حقوق دیگران است. فلذا حضرت حق در قرآن میفرماید: «وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ». این متعلق به یک زندگی جماعت پایه و مسئولانه است که سائل در اموال من حقوقی دارد و من ضامنم اگر مال او را به او برنگردانم. در فقه اسلامی نیز مباحثی در این خصوص مطرح است که همه ثروت تو، اموال تو نیست و بخشی از آن باید در قالب خمس، زکات و باقی شرعیات به افراد نیازمند جامعه بازگردد.
در یک جامعه فردگرا، اساسا جایگاهی برای امر خیر وجود ندارد. و اگر در میان افراد آن عمل خیر و نیکوکارانهای بروز میکند، برای این است که فرد روح متلاطم خود را به آرامش برساند.
- دولت برای ریلگذاری در مسیر توسعه امور خیر و شکلگیری نهادهای مردمی خیرانه چه پیشنهادهایی دارد و چگونه میتوان به راهاندازی و فعالیت نهادهای خیریه به ویژه با کارکردهای محلی کمک کرد؟
اکنون فرصت بسیار مناسبی است که توسعه پایدار امر خیر و نیکوکاری در برنامه هفتم قرار داده شود. تا بر اساس آن دولتها مجبور شوند در سیاستهای مالیاتی، تسهیلات بانکی، تامین فضا توسط شهرداریها و فعالیتهای توزیعی از خیریهها حمایت کنند. باید مردمیسازی امر خیر به یک گفتمان ملی تبدیل شود و دولتها با هر گرایش سیاسی و اقتصادی از این گفتمان ملی حمایت کنند.
اساسا رهیافت کارآمد فرهنگی، رهیافت محلهگرا، زیستبومگرا و شهرسنتگراست. فعالیتهای فرهنگی هولدینگ و کلیگرا مخصوصا در زمان فعلی جوابگو نیست. فعالیتهای عمیق و نقطهزن پیروز است. بهترین مسیر که دولت میتواند کمک کند توسعه حکمرانی محله و راهبری چالشهای محله است. حتما باید به این سمت برویم که نماینده خیریهها و نهادهای خیریه استان به صورت مدعو در شورای فرهنگ عمومی استان دعوت بشوند. چون یک بعد بسیار مهم از مشارکت، هویت فرهنگی مردم است. به لحاظ مبنی باید گفت که ما باید هرگونه مانع در مسیر خیریهها را برطرف کرده و با شخصیت بخشی به خیرین و چهرهای ماندگار عرصه وقف، خیر و نذر، آنها را در مقام الگو در جامعه تثبیت نمائیم.
من خود نوه یک خیر هستم که سی سال انتهایی عمرش را وقف امور خیر کرد. بهترین لذتش راه اندازی، توسعه و حمایت از خیریهها در شهر اصفهان بود. البته بخشی از هزینههای خیریهها را نیز تامین میکرد و نگران اجرا و مدیریت این قبیل موسسات خیریه بود. چون مدیریت در خیریهها مبتی بر داوطلبی و نوعی از حس مشارکت در جامعه هست، ما اتفاقا شاهد مدیریت بهتری در خیریه نسبت به نهادهای غیردولتی هستیم. فقط اتفاقی که باید به وقوع بپیوندد، حمایت و شکل گیری کارگروه خیرین استان ذیل استاندار است که میتواند بخش مهمی از موانع فعالیت و توسعه خیریهها را برطرف سازد. باید به سمت برنامهای گام برداریم که در استانها هر ششماه یک بار نشستهای منظم و برنامهریزی شدهای بین مسئولین محلی و مجمع عالی خیرین استان برگزار شود. انجام این پیشنهاد به ظاهر ساده، میتواند بسیار راهگشا باشد و ما در شورای فرهنگ عمومی برای تحقق آن پیگیری لازم را در دستور کار خود قرار دادهایم.