در تعریف سازمانها و موسسات خیریه، جدا از کارکرد آنها در گسترش رفاه اجتماعی و امور بشردوستانه، ارائه خدمات عمومی در بسترهای گوناگون به عنوان شاخصه مهم و بنیادین به میان آمده است. از جمله به خدماتی اشاره شده است که به توسعه کمی و کیفی اخلاقی جامعه میانجامد.
بررسی سیر تاریخی خیریهها در جوامع مختلف بیانگر آن است که سرآغاز این قبیل فعالیتها عموما مبتنی بر نوعی اراده مذهبی فردی یا اجتماعی است که در خدمت ارتقا سطح کیفیت زیستی یا مذهبی اقشاری از جامعه قرار میگیرد. اساسا کلیه مذاهب و فرق دینی و اعتقادی اعم از آنکه خاستگاه آسمانی داشته باشند یا خیر، بخش مهمی از رسالت تبیینیشان را معطوف آن میسازند تا گروندگان خود را به صرف وقت و هزینه برای همنوعان خویش ترغیب نمایند. جدا از رسیدگی توانمندان جامعه به اقشار ضعیف و آسیبپذیر اجتماع، برای نهاد دین مهم است که بخشی از توان اقتصادی و اجتماعی درون گروهی خود را صرف تبلیغ و اشاعه شعائر مذهبی و تاسیس و حمایت از کانونها و مراکز دینی نماید.
ساخت بنیادین مذهب مبتنی بر نوعی تعهد اجتماعی است. اساسا جامعهپذیری دین به سبب تلاشی است که برای سعادت جمعی از خود نشان میدهد. این در حالی است که قدرت حتی در نوع دموکراتیک خود، قائل به نوعی از نظام سلطه طبقات اجتماعی است. این کاست اجتماعی که در دوران دیکتاتوری و پیشامدرن طبقه حاکم نامیده میشد، در شرایط کنونی به حزب حاکم تبدیل شده است.
به سبب ساخت درونی مذهب، این نهاد بسیار پیشتر از قدرت به فکر انجام مسئولیت اجتماعی خود افتاد و در این زمینه توانست به نوعی پیشگامی تاریخی دست پیدا یابد. بعدها با شکلگیری نهادهای مدنی، قدرت نیز در تنگنای مطالبات اجتماعی قرار گرفت تا نقش و مسئولیت اجتماعی خود را بپذیرد و آن را به انجام رساند. به این ترتیب در دوران مدرن بخشی از نظام اجتماعی تحت تاثیر نهاد دین، قدرت و جامعه مدنی از گونهای پوشش حمایتی برخوردار شد که پیشتر از آن محروم بود. نکته مهم و قابل ذکر آن است که فحوای این گفته این نیست که جامعه پیشامدرن فاقد ساز وکار حمایتی از افراد ناتوان و مستمند خود بوده است، بلکه به این معنا است که حکومت تا پیش از عصر مدرن و ظهور جامعه مدنی عموما وظیفه مشخصی در این زمینه برای خود قائل نبود و حیات اخلاقی جامعه را به دینداران و افراد نیکوکار واگذاشته بود و خود را مشغول مناسبات حاکمیتی نموده بود. پس از این دوره است که گزاره مسئولیت اجتماعی وارد ادبیات سیاسی شده و بخشی از نظام مطالباتی جامعه را به خود معطوف میسازد.
نکتهای مهم دیگر که بایستی به آن توجه داشت این است که هر سازمان و ساختاری نیازمند اتخاذ روشها و راهکارهایی برای توسعه و اطمینان از بقا میباشد. به تعبیر دیگر هر نهادی در قبال خود نیز وظایفی بر عهده دارد که مهمترین آنها حفظ و توسعه سازمانی است. از این رو همزمان با انجام وظایف بیرونی، تعهدات درون ساختاری خود را نیز بر عهده گرفته و به آن متعهد میباشند.
مذهب به عنوان یک نهاد فکری قدمتی تاریخی دارد و بایستی آن را در زمره نخستین سازمانهای منسجم و متشکل انسانی قرار داد. نکته جالب توجه آنکه در سیر تاریخی تمدن بشری، بسیاری از سازمانهای اجتماعی به مقتضای تغییرات بنیادینی که نظام فکری و جهانبینی انسان به آن تن داد، از میان رفته یا کارکردهای خود را از دست دادند. در حالیکه مذهب همچنان نیروی مرجع و تاثیرگذار جامعه جهانی است و بسیاری از مناسبات آن را متاثر از خود نموده است. این ظرفیتی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن عبور کرد و به آن توجه نداشت.
یکی از کارویژهای مهم مذهب، تبیین نظام اخلاقی جامعه است. این کارکرد از یک سو نیازمند ارتباطات اجتماعی با فرد فرد جامعه و از سوی دیگر معطوف گفتمانی است که قدرت آن را در رویههای حاکمیتی خود اعمال کرده باشد. این وضعیت آرمانی، نقش دین را در جامعه توسعه داده و به گفتمان آن محوریت میدهد. لزوم ایفای همین نقش است که نهاد دین را برای بقا و توسعه خود نیازمند اتخاذ راهکارهایی ویژه میسازد. از جمله پیش بینی ساختاری است که پایداری دین را در نظامهای اجتماعی برای ادوار تاریخی تضمین نماید.
وقف قدیمیترین و پیشروترین راهکاری است که نهاد دین برای حفظ خود و تقویت گزارههای درون گفتمانیاش به آن دست پیدا کرده است. بخشی از توان روزافزون این نظام منسجم تاریخی معطوف جامعه و بخشی نیز به تقویت نهاد دین و تبلیغ و صیانت از آن اختصاص پیدا کرده است. به فراخور موضوع از چیستی و چگونگی بخش نخست عبور کرده، توجه خود را متوجه نقشی میسازیم که وقف در صیانت از دین بر عهده دارد.
دین هم در عرصه تبلیغی و هم در ساحت ترویجی نیازمند حمایت مادی و معنوی است. در این میان بخش مهمی از تامین منابع این حمایت بر عهده دینداران است. همین عدم وابستگی به حکومت و اتصال شریانهای حیاتی دین به نیروهای معتقد درون ساختاری است که به آن کمک کرده تا در سیر تاریخی جهان به بقای خود ادامه دهد. چراکه آسیب ناشی از تنشهای سیاسی و اجتماعی به حوزه سرمایههای خرد و خصوصی افراد بسیار کمتر از سرمایههای کلان دولتی است.
گفتیم که وقف شکل ماندگار خدمتی است که دینداران برای تبلیغ و ترویج مذهب در جامعه انجام میدهند. در این میان موقوفات مذهبی در انواع مختلف دستهبندی و قابل تفکیک است. بخش مهمی از این موقوفات سرمایه های پایداری هستند که برای حفظ، تبلیغ و ترویج قرآن اختصاص پیدا کرده است.
ادیان، نمادها و شاخصهای منحصر به خود را دارند. حفظ، اشاعه و ترویج هر یک از این نشانهها در عمل به حفظ، اشاعه و ترویج دین میانجامد. در نشانهشناختی دین مبین اسلام، قرآن به عنوان کلام وحی جایگاه ویژهای دارد. صیانت و تبلیغ قرآن به هر شکلی که باشد، در عمل به ترویج دین اسلام و زنده نگاهداشتن مبانی آن میانجامد. از دیرباز اشاعه قرآن به عنوان یه فریضه دینی مورد توجه قرار داشته است. کاتبان و حافظان وحی را بایستی در زمره نخستین خدمتگزاران این کتاب مقدس قرار دهیم. نقشی که این افراد در حفظ اصالت کلام الهی بر عهده دارند بسیار موثر و ستودنی است. این خیر ماندگار نخستین تلاشی است که جامعه دیندار برای حفظ شعائر خود انجام داده است. روند کتاب قرآن و حفظ آن در طول تاریخ حفظ شد و همچنان افرادی به این امر مبادرت میورزند. خوانش صحیح قرآن و حفظ آن از دیرباز در مکتبهای اسلامی و ایرانی رواج داشت و این روال در حال حاضر به گونهای دیگر پیگیری میشود. به نحوی که بسیاری از موسسات قرآنی تسهیلات ویژهای برای حفظ کل یا جزء قرآن ارائه میدهند. اغلب منابع مالی این فعالیتها نیز توسط خیرین دیندار تامین میشود.
مفسران دومین گروه از خیرین قرآنی هستند که وظیفه تبیین مفاهیم مستتر در آیات الهی را بر عهده داشتند. فهم قرآن و عمومیسازی دانش و منویات آن، به ویژه در صدر اسلام اهمیت فراوانی داشت و توانست افراد بسیاری را به آئین آخرین رسول آسمانی گرایش دهد. بعدها بر اثر کج فهمی یا دشمنی با اسلام، نقش مفسران (که عموما از فقهای برجسته جهان اسلام میباشند) در تشخیص سره از ناسره و جلوگیری از انحراف در فهم آیات و کلام حق ارزندهتر نیز شد. این روند همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است و به ویژه در تقابل آموزههای جهان مدرن نقش موثرتری در جهت پاسخ به انبوه پرسشهای تازه پیدا کرده است.
جدا از افرادی که توان علمی خود را وقف مفاهیم قرآنی قرار دادهاند. گروه دیگری از دینداران در طول تاریخ توجه و اهتمام خود را به سیما و شکل قرآن معطوف نمودند. نسخه نویسان، هنرمندان خوشنویس و نگارگر از جمله این افراد هستند. هنر این افراد که به شکل اعلا در تصویرگری و خوشنویسی سورههای قرآنی نمود یافته دو کارکرد مهم دارد. نخست آنکه از یک سو به مانند کاتبان آنها نیز آیات الهی را مکتوب و ثبت کردهاند و از سوی دیگر به یمن هنر ارزنده خود آیات قرآنی را به مثابه شاهکارهای هنری خلق کرده آن را به گنجینه هنری جهان اسلام افزودند. اصالت این آثار و ارزشی که هنر به کار رفته در آن به همراه داشت، باعث شد تا در ادوار مختلف تاریخی بسیاری از این آثار به جهت ارزش هنری محفوظ مانده و از خطر تخریب رهایی پیدا کنند. همچنین به دلیل ارزش هنری و تاریخی آنها، قرآن به بسیاری از گنجینههای جهانی و موزههای برجسته و کلکسیون مجموعهداران بزرگ جهان راه پیدا کرد و در اغلب موارد توانست بر صدر داشتههای آنها قرار بگیرد. در این مسیر بسیاری از امرا، پادشاهان و ثروتمندان مسلمان نیز نقش اساسی ایفا کردند. پرداخت هزینه خلق آثار نفیس قرآنی که اغلب از توان افراد معمول بر نمیآمد و دستور استخدام هنرمندان برای خلق چنین آثاری از یک سو و خرید آثار تاریخی از مجموعهداران داخلی و خارجی و حفظ آن از سوی دگر باعث شد تا ضمن خلق آثار هنری جدید و ارزشمند، شاهکارهای هنر قرآنی هنرمندان ایرانی در گنجینههای داخل کشور حفظ و نگهداری شود.