موسسه خیریه بنیان ازدواج استان قزوین با هدف تسهیل امر ازدواج و تسهیل گری در تشکیل خنواده در سال ۱۳۸۲ با همت جمعی از خیرین و معتمدین استان قزوین تشکیل شد. این موسسه در طول بیش از دو دهه فعالیت خود خدمات متنوعی به زوجهای جوان ارائه نموده است.
خرید جهیزیه، کمک به تهیه مسکن ارزان قیمت، تامین هزینه سفرهای زیارتی زوج های جوان به مشهد مقدس، اعطای وام و طرح توانمدسازی نوعروسان (آموزهای پیش از ازدواج) از دیگر خدمات این موسسه خیریه میباشد. گفتگوی ما با مدیرعامل موسسه به منظور آشنای بیشتر با فعالیت این مجموعه صورت پذیرفته است.
- لطفا ضمن معرفی، مختصری از سابقه فعالیت موسسه در حوزه خیر بفرمایید.
در گذشته اینجا گازکشی نداشت، و درواقع از همان زمان که ما برای گازکشی خانههای فقرا میرفتیم فعالیت ما در این حوزه شروع شد. تا سال ۸۲ در اینجا مغازهای بود مربوط به آقای مطهری، ما از آنجا خرید میکردیم و به عنوان کمک جهیزیه به نیازمندان میدادیم. اما این فعالیتها در فرم خیریه نبود، بیشتر جهادی بود، خودمان انجام میدادیم. تا اینکه بعد از آن به ما پیشنهاد شد که بصورت رسمی وارد فعالیت در این حوزه شویم، به این ترتیب کم کم فعالیت ما وابسته به این موسسه شد.
این موسسه ۲۷ نفر هیئت موسس، ۷ نفر هیئت امنا و یک بازرس دارد. فعالیتهای موسسه از سال ۸۴ شروع شد. سال ۸۶ بنده مدیر عامل مجموعه شدم. تا این زمان و حتی مدتی بعد از انتخاب من به عنوان مدیر عامل، از فضای منزل شخصی خود به عنوان انبار اسباب جهیزیه استفاده میشد. به مرر به دلیل افزایش فعالیت با کمبود فضا مواجه شدیم. لذا در جلسهای که با حضور امام جمعه، شهردار و دیگران برگزار شد، مسئولین مقرر کردند که به خیریه در این زمینه کمک کنند. ما هم تغییراتی ایجاد کردیم، مثلا برای اسباب جهیزیه انبارهایی در خیابان مولوی قزوین کرایه کردیم. دفتر مجموعه را هم در خیابان پادگان مستقر نمودیم.
اما مشکل کار خیریه در دفتر اجارهای این است که وقتی آدرس مدام تغییر میکند موسسه در محله جا نمیافتد و نیازمندان هم مدام باید به دنبال آدرس بگردند. به همین منظور مدتی بعد یک دفتر ثابت بطور رایگان در خیابان مولوی به ما اختصاص دادند. انبارهامان را هم مدتی بعد جابجا کردیم و به انبارهای خالی حوزه نقل مکان نمودیم. همچنین در سال ۸۶ با شراکت دو فرد خیر، زمینی برای خیریه خریدیم.
تا سال ۸۸ منبع درآمد ما کمکها و درآمدهایی بود که بهواسطه منبرهایی که میرفتیم دریافت میکردیم. درآمدهای دیگر ما این بود که مثلا تقریبا سالی ۱۸۰ الی ۲۰۰ میلیون تومان از حجهای عمره برای ما جمع میشد، سالی ۱۰۰ الی ۱۵۰ میلیون هم از مساجد جمعآوری میشد. به این ترتیب اندک اندک موسسه راه افتاد تا اینکه امام جمعه جدید که آمد گفت این دفتر وقف کار دیگری است و باید خالی شود، ما در آن زمان ۱۴ انبار داشتیم. این شد که ما آمدیم زمین اینجایی که الان هستیم را خریدیم. آن زمینی را هم که پیشتر خریده بودیم در هیئت موسس گفتیم چه کسی حاضر است بسازد؟ در این حین یک نفر گفت در قزوین خانه جمعی بخرید، با شنیدن این پیشنهاد من بلافاصله پیگیر خرید زمین شدم، خلاصه ما این زمین را خریدیم و اینجا ساکن و مشغول به کار شدیم.
در سال ۸۷ ما امام جمعه و جمعی دیگر را به منزلمان دعوت کردیم و از ایشان پرسیدیم برای ماه رمضان پیش رو ما چه کاری در موسسهمان میتوانیم انجام دهیم، تصمیم بر این شد که در روز دوازدهم ماه رمضان تعدادی از افراد شاخص شهر را دعوت نموده و گلریزان داشته باشیم. ما ۳۰۰ غذا در آن شب تهیه کردیم اما در کمال تعجب فقط دو نفر آمدند. ما هم غذاها را بردیم دادیم یتیم خانه، دوباره شب هفدهم دعوت کردیم و فقط ۶ نفر آمدند، آن شش نفر هم نزدیک ۳ میلیون تومان کمک کردند. دعوت سوم در شب بیست چهارم با استقبال بهتری مواجه شد. در این جلسه حدود ۹۰ میلیون تومان جمع کردیم، در شرایطی که سی قلم جهیزیهای که میخریدیم ۶۰۰ هزار تومان هزینهاش میشد. خلاصه میهمانی شب بیست و چهارم سنت هرساله ما شد و درآمد ناشی از آن به یکی از درآمدهای ثابت موسسه تبدیل شد.
ساختمان کنونی را هم به تدریج ساختیم و موفق شدیم انبارهای خود را در همین مکان مستقر نمائیم. در طبقات بالا هم ۱۲ واحد ساختیم و به تازه عروس دامادها دادیم، هر یک از این واحدها به مدت ۳ سال در اختیار یک زوج جوان قرار گرفت و پس از آن تخلیه و به عنوان محل درآمد، سی درصد زیر قیمت معمول، به متقاضیان کرایه داده شد. درآمد حاصل از کرایه این ساختمانها را خرج نیازمندان میکنیم.
ما یک ایرادهایی هم به دولت و هم به خیریهها داریم، همان شبی که در برنامه آقای علی ضیا ما را به عنوان چهره برتر شناختند، حدود پنجاه دقیقه راجع به گلایههامان به دولت و خیریهها صحبت کردم که البته شنیده شد و پاسخهایی دریافت کردیم. یک ویدئویی از بنده در عملیات کربلای ۵ هست که مربوط به ماجرای کمک به همرزمان در آن عملیات بود، حضرت آقا این فیلم را دیده بودند و به این ترتیب توجه خاصی به این خیریه نشان دادند و خیرینی به ما معرفی کردند. اکثر کمکهایی که به موسسه ما میشود توسط این خیرین است، بقیه خیرین شاید حدود دو تا پنج میلیون کمک کنند. اما این خیرین بیست میلیونی کمک میکنند.
- آیا شما با بقیه خیریههای قزوین در ارتباط هستید؟ وضعیت خیریههای قزوین را چطور میبینید؟
خیریههای زیادی در قزوین هستند، اما گلایه من دقیقا همین است که کار خیریهها تخصصی نیست و تجربه کافی در حوزه کاریشان بعضا ندارند. برای مثال بنده که در حوزه جهیزیه فعالیت میکنم، باتوجه به اینکه سالها در شهرهای مختلف گردش کردهام و در بازار پارچه کار کردهام، همان ابتدای گرانیهای دوره آقای روحانی پولهایم را از بانک درآوردم و تعداد زیادی وسیله خریدم. مثلا دویست یخچال به قیمت دو میلیون خریدم که امروز قیمتشان چندین برابر شده است. خلاصه سخن من این است که خیریهها برنامهریزی نشده و فکر نشده، کمکی میکنند که به درد فرد کمک گیرنده و یا شرایط ما نمیخورد. جز اینها الحمدلله مشکلی نداریم.
- اگر خیری از شما برای تاسیس یک خیریه در قزوین مشورت بخواهد، به او پیشنهاد خواهید کرد که در چه زمینهای فعالیت کند؟
بنظرم یکی از مشکلات مهم جوانان این شهر مسکن است، لذا من پیشنهاد خواهم کرد که در زمینه مسکن فعالیت کنند.