آدم حسابی ها
قطعا واژه «آدمحسابی» بارها و بارها به گوشمان خورده است عنوانی که برای تمایز مثبت برخی از انسانهای اطرافمان به کار میبریم. هرکدام از ما آدم حسابیهایی را در جامعه و اطراف خودمان میشناسیمکه میتوانند الهام بخش و حتی تاثیرگذار باشند. قصد من اما در این یاداشت معرفی ویژگیهای آدمحسابیها و درسهایی از این دست که چگونه آدمحسابی باشیم نیست. حتی قصد ندارم به معرفی آدم حسابیهای شناختهشده در جامعه بپردازم. مدتهاست آدمحسابیهای گمنام بسیاری را میشناسم که پیش از این بارها تنها با یک تحسین قلبی از کنار آنها به سادگی عبور کرده بودم. حوالی خیابان مطهری تهران لوازم تحریری را میشناسم، که در فصل گرما به منتظران اتوبوس آب خنک و خنکای کولر مغازهاش را هدیه میدهد. پزشکی را میشناسم، که بدون هزینه ویزیت در نیمههای شب بیمارانی را که از مسافت دور و شهرستان آمدهاند، معاینه میکند. مردی را میشناسم، که در منطقه تهرانپارس به کودکان کار و افغانستانی کنار خیابان سواد میآموزد. در مسیر رفت آمدهایم به اراک مسافر اتوبوسی بودم، که حالا میدانم کمک رانندهاش با روی گشاده، خوشامدگویی و اخلاقمداری با مسافران برخورد میکند و حتی به مسافران که احتیاج به پول نقد دارند کمک میکند. راننده تاکسیای را میشناسم که درحوالی طرشت، محدودهای از خیابان که آبی برای آبیاری درختان و سطل زبالهای برای جمعآوری زبالهها نیست، درختان را آبیاری و زبالهها را جمعآوری میکند. چند شهر آن طرفتر، در همسایگی جنگل واز در چمستان سرویسکار خودرویی را میشناسم که برای انتظار مشتریانش قفسه کتاب چیده است. جایی در گرمای اهواز در منطقه زیتون، فرد دیگری را میشناسم که برای نجات اهالی ساختمانی که آتش گرفته بود به دلِ آتش زده و با کمکرسانیهای اولیه به اهالی ساختمان یاری رسانده است. در غرب ایران بانوی کارآفرینی را میشناسم که با بستهبندی گیاهان دارویی اقدام به ایجاد شغل و درآمد برای زنان زندانی کرده است. در خرم آباد فردی را میشناسم که برای زنده ماندن درختان بلوط در کوهستان به آبیاری، نگهداری و کاشت این درختان مقدس مشغول است. در بازار وکیل شیراز مغازهداری را میشناسم، که هر صبح کارش را با کمک به نیازمندانی که به در مغازهاش میآیند شروع میکند. و بیش از صدها آدمحسابی گمنام که شناخت آنها را مدیون رسانه «آدمحسابیها» در اینستاگرام هستم. رسانهای که از آغازین روزهای فعالیتش میشناسمش و دنبالکنندهاش بودهام. صفحهای که از روزهای اول به نظرم شبیه به تلاش خیلی از صفحات مجازی برای یافتن دنبالکننده میآمد، همان روزها که من جزء چندین دنبالکننده اول این رسانه تنها با ده پست بودم، اما همچنان تمایل عجیبی به تماشای فعالیت متفاوتش در فضای مجازی داشتم. دیر زمانی نگذشت که فهمیدم میان آن همه محتوای تلخ، ترش، گیجکننده یا حتی شاید محتواهای بیمحتوا در اینستاگرام، آدمحسابیها برایم شبیه به کشف تازهای شده است. همان صفحهای که میتوانستم در آنجا انگیزه، امید، مهر و انسانیت را در شلوغی و غربت این شهر پیدا کنم. میان این حجم از اخبار بد و تلخ و خستگیهای روزمره از تلاشهای بیوقفهام برای زیستن، جایی درست توی دستهایم میان صفحات گوشی، در رسانه آدمحسابیها انسانهایی را شناختم، که نه روزمرگیها، نه تلخ کامیها و نه خستگی و شکستها آنها را از پای در نیاورد و شعلههای انگیزهی آنها را خاموش نکرد، بلکه انسانهایی را شناختم که در دل این حجم از مشکلات و سختیها تلاش کردند، جنگیدند، مهر ورزیدند و نیک زیستن و نیکی کردن، را بارها و بارها تکرار کردند و آموختند.
در روزگاری که اخبار تلخ حواشیها و محتواهای زرد سریعتر و بی وقفه در صفحات مجازی منتشر میشود، در جامعهای که هر روز متهم به خودخواهی و دیگریستیزی است، رسانه آدم حسابیها چنان که پروین اعتصامی بانوی مناظرات و قصائد اخلاقی میسراید: «خرّم آن کس که در این محنتگاه / خاطری را سبب تسکین است» مشغول ثبت زیباییهای انسانی است و به ما یادآوری میکند، روحهای بلندی هستند، که در میان ما زندگی میکنند و همچنان باید به انسانیت و حس مسئولیت نسبت به جامعه انسانی امیدوار بود و امیدوار ماند. آدم حسابیها مفهومی بیش از دارایی و تمکن مالی را برای یاریگری و نیکوکاری تعریف میکند. رسانهای که حالا متعلق به مخاطبانش و مردم است، برای همهی آن مخاطبانی که گزارشگر رفتار حسابی و نیکی همنوعهایشان هستند.
آدم حسابیها مهرماه امسال ۶ ساله شد. ۶ سال از مجموعه فعالیتهای فرهنگی و پرمخاطب این رسانه گذشت. ایده ناب صفحه آدمحسابیها در اینستاگرام حاصل ذهن خلاق ایمان کاظمی است. ایمان کاظمی در صفحه آدم حسابی درباره چگونگی ایدهپردازی و شکلگیری این صفحه مینویسد: «همه چیز از ۱۵ مهر ۱۳۹۶ آغاز شد، روز تولد آدم حسابیها. بارها از من سوال شده که چه شد که فکر ایجاد این صفحه به ذهنت خطور کرد. پاسخی که بارها دادهام را اینجا نیز تکرار میکنم. از حدود پنج ماه پیش از ایجاد صفحه، هر روز وارد اینستاگرام میشدم و هر روز شاهد تولد صفحههای بسیار با محتوای زرد و ناهنجار بودم. افرادی که در این فضا متولد میشدند، از آنها با عبارت درست یا غلط شاخ مجازی یاد میشد و به واقع الگوهای مناسبی برای نسل جوانتر نبودند، چرا که نه تنها محتوای مثبتی به آنها ارائه نمیکردند بلکه با ترویج و عادیسازی یک سری رفتارهای غلط راه را برایشان به بیراهه بدل میساختند و البته علاوه بر آنها، هر روز شاهد رشد قارچگونهی صفحههایی بودم که با باز نشر هر چه بیشتر ویدئوهای این افراد آنها را روزبهروز معروفتر کرده و به این ماجرا دامن میزدند. تمام این پنج ماه هر روز از خودم میپرسیدم که مگر میشود حتی یک صفحه در اینستاگرام وجود نداشته باشد که در جریان مخالف عمل کند و به افرادی بپردازد که میتوانند الگوهای شایستهای برای نسل جوان باشند؟ … و در نهایت روز پانزدهم مهر ماه ۹۶ با خودم گفتم: تو هم ایدهاش را در سرداری، هم میدانی میخواهی که این صفحه چه بکند و چگونه باشد. چرا منتظر ماندهای تا کس دیگری قدم در این راه بگذارد؟ خودت انجامش بده و اینگونه بود که همه چیز شروع شد …».
اولین باری که این یاداشت ایمان کاظمی را در صفحهی آدم حسابیها خواندم این بیت سعدی به خاطرم آمد که در خصوص احساس مسئولیت در نشان دادن مسیر درست برای کسانی که قدم در بیراههها گذاشتند، میفرماید: «اگر بینی که نابینا و چاه است / اگر خاموش بنشینی، گناه است». این رسانه کار خود را با معرفی شخصیتهای برجسته با معیارهایی همچون منش، اخلاق، ادبیات و رفتار اجتماعی، مقبولیت نزد اکثریت جامعه، موفقیتها و تأثیر علمی، هنری، تحصیلی و شغلی شروع کرد تا بتواند الگوهای درست را برای مخاطبان و جوانان تعریف کند. اما این روند تنها به این شکل ادامه پیدا نکرد، پس از رشد مخاطبان این رسانه و استقبال افراد مختلف از آدم حسابیها که قطعا حاصل تلاش ایمان کاظمی و معرفی این صفحه در صفحات بزرگتر و اشخاص شناخته شده در بین عموم جامعه بود، ما به مرور شاهد ایدهها و جذابیتهای بیشتر این رسانه فرهنگی هستیم.
گر چه نشریه «آوای خیر ماندگار» برای انعکاس صفحه رسانه آدم حسابیها و مهرورزیهایی که در این صفحه ثبت شده است، تمایل به مصاحبه با ایمان کاظمی و این رسانه را داشت اما زیباتر دیدیم، که بر مرامنامه این رسانه که بر مبنای عدم مصاحبه تعریف شده است احترام بگذاریم و حتی درخواست مصاحبه را با این رسانه مطرح نکنیم. اما همچنان امیدوارم روزی این فرصت را داشته باشم، مصاحبهای با رسانهای که رسالت امید بخشی و مهرورزی را در کنار الگوسازی از اهداف خود قرار داده و به ترویج و فرهنگسازی رفتار نیک، نوع دوستی و دیگریدوستی میپردازد، نه تنها از جانب یک رسانه نیکوکاری بلکه به عنوان مخاطبی که از اولین قدمهای این رسانه با آن همراه بودهام داشته باشم و قطعا سوالات چالشبرانگیزتری از این سوال کلیشهای که چطور این ایده به ذهنتان رسید و چطور این رسانه شکل گرفت، خواهم داشت. در پایان میخواهم همانطور که مولانا در فصل پنجاه و چهارم «فیه ما فیه» میفرماید: «اگر کسی در حقّ کسی نیک گوید آن خیر و نیکی به وی عاید میشود و در حقیقت آن ثنا و حمد به خود میگوید. چون خو کرد به خیر گفتن مردمان چون به خیر یکی مشغول شد، آنکس محبوب وی شد.» بدون اجازه پای در کفش رسانه آدم حسابیها کنم و همانطورکه این رسانه به انتشار نیکاندیشی و نیک رفتاری مردمان مشغول است، از آن به نیکی یاد کنم و رسانه آدم حسابیها را به عنوان رسانه حسابی در فرهنگسازی و ایمان کاظمی را به عنوان آدم حسابی دغدغهمند در حوزه اجتماعی و فرهنگی معرفی کنم و از این فاصله برگههای کاغذی و صفحات مجازی برای رسانه آدم حسابیها و ایمان کاظمی آرزوی موفقیت و استمرار در ادامه روایت و داستان رسانه آدم حسابیها و تماشای هر روز ایدههای نو در این رسانه را دارم و امیدوارم بر مخاطبان این رسانه روزبهروز افزوده و شاهد میلیونی شدن مخاطبان این رسانه باشیم.
نوشته: مهشید رضائی/دکتری تاریخ معاصر