در نظام سیاسی متمرکز، که مردم خود و نظام حاکم را دو قطب جدا از هم میدانند، با سپردن امور محلی و کوچک به واحدهای خرد، به جای ساختن دستگاههای عریض و طویل بوروکراتیک که به دشواری و با صرف وقت و هزینه بسیار فعالیتی را به انجام میرسانند، میتوان نظام مدیریتی را کارآمدتر کرد. (مریم باغبانی و همکاران)
امروزه هدف اصلی مدیران شهری در سراسر دنیا دستیابی به توسعه پایدار شهر و مدیریت شهری پایدار میباشد. مشارکت یکی از بهترین شیوهها برای منتقل نمودن خواستههای مردمی به برنامهریزان و مدیران شهری است. چرا که مشارکت، نوعی همکاری داوطلبانه مردم در برنامههای عمومی است که به تدریج موجب توسعه میشود.
امروزه نقش تشکلهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد به شکلی پررنگ در جامعه مطرح شده است، زیرا بسترهای مشارکت عمومی ایجاد شده و نیز حل مسائل پیچیده امروزی بدون مشارکت همه مردم ممکن نیست و این درحالی است که در گذشته تقریبا تمام طرحهای توسعهای و تصمیماتی که در مدیریت شهری و کلان جامعه گرفته میشد، بدون مشارکت مردم یا با مشارکت حداقلی آنها به مرحله اجرا در میآمد. میتوان گفت که در صورت فقدان تشکلهای مردمی، نهادهای دولتی با نگاه بالا به پایین برای جامعه تصمیم گیری میکنند که این امر در تضاد با توسعه پایدار شهری است.
با این حال و علیرغم تلاشهای صورت گرفته تاکنون در راستای جلب مشارکت شهروندان در قالب سازمانهای مردم نهاد، همچنان عملکرد این نوع تشکلهای مردمی با وضعیت مطلوب آنان فاصله قابل ملاحظهای دارد. و ارزیابی درستی از وضعیت عملکرد و اولویت این سازمانها در مدیریت شهری وجود ندارد. از این رو در سالهای اخیر اهمیت بررسی سازمانهای غیردولتی و نقشی که در توسعه ایفا میکنند، جای خود را در محافل اجرایی و دانشگاهی باز کرده است.
سازمانهای غیردولتی شکلهایی داوطلبانه از افراد جامعه هستند که سعی کردهاند بخشی از وظایف دولت را در امور جامعه انجام دهند تا باعث پیشرفت کشور شود. در نتیجه در این تحقیق مسأله اصلی چگونگی تحکیم پایههای نهادهای محلی و مدنی با بهره گرفتن از نقش و مشارکت مردم در مدیریت شهری، برای بهبود شرایط شهر است. چراکه مشارکت یکی از بهترین شیوهها برای منتقل نمودن خواستههای مردمی به برنامهریزان و مدیران شهری است.
- اهمیت و مشارکت سازمانهای غیردولتی در مدیریت شهری
رشد سریع شهرنشینی مخصوصا در کشورهای درحال توسعه، اداره شهرها را با مشکلات زیادی مواجه نموده است. در ایران نیز روند رو به رشد شهرنشینی به دلیل مهاجرت و همچنین افزایش طبیعی جمعیت شهر، همنشینی فرهنگها و اقشار مختلف، تبدیل روابط روستایی به روابط شهری، موجب نارسایی مدیریت شهری در پاسخگویی به خواسته شهروندان شده که نتیجه آن کاهش عدالت شهری بوده است.
از سوی دیگر مدیریت شهری با تمایل اندک مردم برای مشارکت در فعالیتهای عمران شهری به عنوان یک مانع اصلی اجرای وظایف و ارائه خدمات شهری کافی به شهروندان رو به رو است. از دیگر دلایل نیاز مدیریت شهری، اثربخشی، حصول به توسعه پایدار، تبدیل انسان شهرنشین به شهروند، ظهور جامعه مدنی و انسان مدرن، افزایش کیفیت محیط شهری و… است. از این رو سازمانهای مردم نهاد نوعی پدیده اجتماعی هستند و به شکلی بستر تاثیرگذاری آحاد مختلف مردم را در جریان و فرایندهای تخصصی فراهم میکنند. بدین جهت میتوان گفت که مشارکت در این سازمانها موجب تشویق افراد جهت انجام خدمت به یکدیگر و احساس تعهد نسبت به یکدیگر میشود. مشارکت شهری میتواند به مثابه نقش جدی، آگاهانه، عمدی، سازمان یافته و موثر واحدهای تولید شهری، یعنی افراد، خانوارها، موسسات، سازمانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حیات شهری برای دستیابی به اهداف جامعه شهری شناخته شود. از دهه ۱۹۸۰ توجه زیادی به رویکرد مشارکتی در برنامههای توسعه و توسعه شهری شده است و تاکنون مشارکت شهری،کلید موفقیت برنامههای توسعه شهری و همچنین یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت شهر بوده است.(اصلی پور و همکاران۱۳۹۷)
با توجه به این که در دنیای امروز سازمان ها قادر نیستند که همه مسائل و نیازهای خود را به تنهایی برطرف سازند. بیشتر کشورهای پیشرفته باید برای تداوم رشد و توسعه همه جانبه سایر مشارکت مردم و نهادهای مردمی را در اداره امور کشور به کار گیرند، به طوری که مشارکت سازمانهای غیردولتی در امور جامعه به عنوان یک ارزش تلقی گردد. سازمانهای غیردولتی به عنوان تسهیل کننده عمل کرده و با جلب مشارکت مردمی و جذب سرمایههای کوچک و هدایت آنها، علاوه بر ایجاد تفاهم اجتماعی، اجرای پروژههای محلی و ملی را تسریع میکنند. از سوی دیگر این سازمانها با اعمال نظارت و ارزیابی فرایند انجام فعالیتها، مردم را از پیشرفت کار مسائل و مشکلات و امثال آن آگاه مینمایند. هر اندازه که ساختار حکومت به سمت رسمیت شناختن مردم در فرایندهای اجتماعی پیش میرود، اهمیت نهادهای غیردولتی فزونی میگیرد. سازمانهای غیردولتی از آنجا که قابلیت پیگیری اهداف غیرانتفاعی و غیرسیاسی را به صورت داوطلبانه و مسالمت آمیز دارند، میتوانند بسیاری از اهداف خیرخواهانه، مردمی و بشردوستانه را به ثمر رسانند. در واقع سازمانهای مردمی به لحاظ جذب پتانسیل های مردمی و پیش زمینه گسترش فعالیت مردم و مشارکت اجتماعی از الزامات کیفیت و کمیتهای جامعه به شمار میرود و این اعتقاد وجود دارد که در جامعه که دولت آن برخاسته از متن مردم بوده و با ارتقای حمایت مردمی شکل گرفته بایستی از حضور تودههای مردم استقبال کند و از این طریق پشتوانه عظیمی را برای سیاستهای خود و اجرای آن به دست آورد.
در هر حال، تشکلهای غیردولتی به عنوان بازوان دولت و به پشتوانه اعتماد مردمی که به دلیل برخاستن از تشکلها از بطن جامعه ایجاد شده متولیان مناسبی هستند که میتوانند نیروهای نهفته مردمی و جوان و نیز منابع مالی و امکانات غیر نقدی را نه تتها در جهت ارتقای حوزه میراث فرهنگی، بلکه در سایر حوزهها چون بهداشت، آموزش، محیط زیست، ترافیک، امنیت اجتماعی، کاهش اعتیاد و فحشا و بزهکاری و دیگر موارد هدایت کرد و به ثمر رسانند.( نوعی و همکاران، ۱۳۹۳)
- نتیجه گیری
سازمانهای مردم نهاد، سازمانیهای غیر دولتی و مستقلی هستند که اساس آن بر پایه مردمی میباشد. در این تحقیق مسأله اصلی چگونگی اثر گذاری سمنها ونهادهای مدنی با بهره گرفتن از مشارکت مردم در مدیریت شهری، برای بهبود شرایط شهر است. چراکه مشارکت یکی از بهترین شیوهها برای منتقل نمودن خواستههای مردمی به برنامهریزان و مدیران شهری است. سازمانهای مردم نهاد که با هدف اشتغالزایی و کاهش فقر و از همه مهمتر مشارکت اجتماعی مردم ایجاد شده است، با توجه به افزایش جمعیت که مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را در پی داشته، سازمانهای مردم نهاد با مشارکت اجتماعی مردم در مدیریت شهری، باعث شده است که بسیاری از مشکلات را بدون دخالت دولت و با مشارکتهای مردمی حل کنند. در ایران میتوانیم بگوییم که این سازمانها تا حدودی در کشور تاثیرگذار بوده است. اما در حوزه مدیریت شهری خیلی موفق نبودهاند و بیشتر این مدیریت در دست دولت است مثل شهرداری ها تا اینکه با مشارکت های مردمی اداره شود.
[۱] – https://civilica.com/doc/1274043/