رویدادها

...

  • امروز : پنج شنبه - ۱۹ مهر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 10 October - 2024

::: آخرین مطالب

تازه های نشر در حوزه نیکوکاری معماران عصر جدید «مهرجویی، راوی مشارکت!» یاوردهی؛ مرهم رنج برنج هم‌ از آدمی‌ شنیدیم‌ بیان‌ آدمیّت‌… «جنبش خبر خوب» چگونه تأسیس شد؟ «آرشیت» یک فرهنگ و روش کار است فرهنگ نیکوکاری انلاین در حال توسعه است کرادفاندینگ می‌تواند به اعتماد افراد جامعه به همدیگر کمک کند Ussd اولین مسیر پرداخت نیک از راه دور یووارلا ( Yuvarla) شرکت اجتماعی در ترکیه آشنایی با اولین خیریۀ فعال دنیا در فضای رمزارز | مینا خاکی گزارش NONPROFIT TECH FOR GOOD از کاربرد فناوری در سازمان‌های غیرانتفاعی( ۲۰۲۳) به دنبال استفاده از هوش مصنوعی در پلتفرم «مردمانیم» هستیم | کاظم قنبری آگاپه؛ پلتفرمی برای اقدامات بشردوستانه | زهرا حاتمی نگاهی به «همت جوانان»؛ یک خیریۀ مجازی در کشور | مریم داوری آشنایی با پلتفرم سایه | گفتگو با آقای محمدعلی سبحانی مزایای فناوری‌های مالی(Fintech) در جذب سرمایه و کمک های مالی| مجید ولی محمدی پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیرماندگار) کشف «خود» و زیستن با «دیگری»

2

«مهرجویی، راوی مشارکت!»

  • کد خبر : 1550
  • 08 مهر 1403 - 9:43
«مهرجویی، راوی مشارکت!»
همه‌چیز از همان ضرب‌های غمگین و شاد مهمان مامان شروع می‌شود. همان که نمی‌دانی نُت‌هایش را عماد بنکدار، چطور برداشته است که طعم خورشت می‌دهد و طعم رقص و طعم هیاهو و کنارش کمی نگرانی، وقتی چهره عفت‌خانم می‌ریزد در بی‌خیالی آقایدالله. بوی رقص می‌دهد آنجا که آقای دکتر می‌خواهد با بی‌مزگی‌هایش دل بهاره را ببرد و خنده‌های تخس بهاره.

همه‌چیز از همان ضرب‌های غمگین و شاد مهمان مامان شروع می‌شود. همان که نمی‌دانی نُت‌هایش را عماد بنکدار، چطور برداشته است که طعم خورشت می‌دهد و طعم رقص و طعم هیاهو و کنارش کمی نگرانی، وقتی چهره عفت‌خانم می‌ریزد در بی‌خیالی آقایدالله. بوی رقص می‌دهد آنجا که آقای دکتر می‌خواهد با بی‌مزگی‌هایش دل بهاره را ببرد و خنده‌های تخس بهاره.

ترجیح می‌دهم به‌جای مرور همۀ این‌ها، مهمان مامان را بگذارم و برای بار ده، دوازدهم ببینم و باز هم از غیرت یوسف به وجد بیایم وقتی با سیگار نیم‌سوختۀ لب دهانش همۀ وجودش را می‌گذارد یک گوشه تا در خانۀ پدری سرکوفت بشنود؛ اما گوشت و مرغ‌ها را بگیرد. و باز هم غیرت دوست امیر را وقتی دارد برای مرغ‌های کش‌رفته از مغازه‌شان از پدرش توسری می‌خورد. و اشک‌های مش مریم را که هی لب بر می‌چیند که چرا غذایش سر سفره بی‌مشتری مانده.

گاهی فکر می‌کنم میان این هیاهوی زندگی، دیگر جماعت همسایه‌هایی باقی مانده‌اند که بیایند و آبروی مامان را بخرند؟ هستند هنوز آن آدم‌های مهربان مثل یوسف و مش مریم و خانم اخوان و اصلا همه‌شان، حتی پدر که همۀ دسته‌گل‌ها را به آب داده، چون مهمان‌نواز و حساب جیبش را ندارد؟ هنوز هم وقتی مامان را کنار آن سفرۀ رنگین می‌بینی که ساعتی قبل، از خالی‌بودنش شرمنده بود و حالا دارد کنارش پُز می‌دهد، کیف می‌کنی.

همیشه می‌گویم مهرجویی، برای همه‌چیز یک فیلم علم کرده. و چقدر از این شاخه به آن شاخه پریده. وقتی اولین فیلمش الماس ۳۳ را می‌سازد و سراغ داستان‌ جنایی می‌رود، هیچ‌گاه کسی حدس نمی‌زند فیلم بعدیش، گاو، یک فیلم روان‌شناختی و تا این حد متفاوت باشد. او در کارنامه‌اش هامون را با مضامین فلسفی دارد و درخت گلابی را که دربارۀ سیاست است. لیلا دربارۀ مسائل زناشویی است و سنتوری هم دربارۀ اعتیاد و فیلم مورد علاقۀ من نارنجی‌پوش که بلکل متفاوت است و دربارۀ فنگ‌شویی است تا همین فیلم‌های آخرش که همه می‌گویند، استاد چرا نگاتیو حرام می‌کنی؟! اما من می‌گویم، نوش جانت استاد! فیلمت را بساز؛ تو کارهایت را کرده‌ای و آرد خود را بیخته‌ای و الکت را آویخته‌ای؛ حتی اگر نتیجۀ‌ فیلم‌های آخرت، لامینور و اشباح باشد، باز هم شما، داریوش مهرجویی هستی. من گمان نکنم، حتی اگر همۀ قواعد فیلم‌نامه‌نویسی و کارگردانی از دست استاد در برود، مهربانی‌های علی نصریان هالو که حالا برای خودش آقاجان لامینور شده، فرقی کرده باشد. مهرجویی هنوز هم می‌خواهد بگوید: می‌شود کارهایی کرد.

***

تمام این چند سالِ البته اندک، که به واسطۀ فعالیت در حوزۀ فرهنگ نیکوکاری، با موضوع خِیر، درگیر بوده‌ام، همیشه در مطلع نوشتن پیرامون نیکوکاری، اول با این سوال مواجه بوده‌ام که نیکوکاری دقیقا چه تعاریف و مصادیقی دارد؟

همیشه این‌طور نیست که تعاریف از یک مفهوم، مانند نیکوکاری در بیرون باشد و هنرمند از نظریه‌ها به اثر هنری برسد. خیلی وقت‌ها این هنرمند مؤلف است که با آثارش تعاریف جدید از یک مفهوم نظری ارائه می‌دهد؛ البته فرق هنرمند مؤلف با یک نظریه‌پرداز در همین است که او نظریه را نمی‌گوید؛ بلکه تصویرش می‌کند. بنابراین همیشه لازم نیست، برای نوشتن یک نقد هنری با نظریه‌ها، اثر را نقد کنیم. گاهی آثار یک هنرمند، آن‌چنان ویژگی‌های تألیفی دارد که می‌شود از جمع آثار او به نظریه‌ها و اندیشه‌ها رسید.

سینمای ایران به‌واسطۀ تصویرساختن از مسائل اجتماعی همواره در جشنواره‌های جهانی مورد توجه بوده است. منتقدان جهانی، سینمای ایران را سینمای مؤلف می‌دانند که اغلب با سینمای تند نئورئالیستی مقایسه می‌شود. فیلم‌سازان پیش‌کسوت و مؤلف در این مسیر مانند: عیاری، بنی‌اعتماد، مجیدی، تقوایی و مهرجویی همواره سازندگان پازلِ فیلم‌های اجتماعی ایرانی بودند و حالا شاگردان آن‌ها همچون: اصغر فرهادی، بهمن قبادی، جعفر پناهی، بهروز شعیبی، سعید روستایی، حمیدرضا قربانی و بسیاری دیگر فیلم‌سازان را وارد صحنۀ کارگردانی کرده‌اند. در مسیر سینمای اجتماعی، هرکدام از نام‌های پیش‌کسوت یا فیلم‌سازان نسبتاً جوان‌تر، گونه‌های زبانی و فرمی خاص خود را تجربه کرده‌اند و هرکدام بنا بر اندیشه و جهان‌بینیِ خود، جامعه و روابط انسانی را تفسیر کرده‌اند. بعضی‌ها تصویر غرق‌شدن را برگزیده‌اند و بعضی دیگر نجات را تصویر کرده‌اند. از نظر من، نتیجه، پایان‌بندیِ تلخ یا شیرین یک فیلم نیست. نتیجه روندی است که از جهان اجتماعی برساختۀ یک هنرمند خلق می‌شود.

و اما داریوش مهرجویی، او در پازل اجتماعی‌سازی سینمای ایران، یکی از نقش‌های کلیدی را بازی می‌کند. هیچ‌کس نیست که منکر نگاه متفاوت او به جهان اجتماعی و روابط بین انسانی باشد. کلیدواژه‌ای که قصد دارم در این نوشته بیشتر بر آن تاکید کنم، همین روابط انسانی در فیلم‌های مهرجویی است. مهرجویی استاد تصویرساختن از روابط بین آدم‌هاست و همین است که او را تبدیل به استاد «روایت مشارکت» می‌کند.

مهرجویی در کارنامه‌اش، ۲۵ فیلم سینمایی بلند را کارگردانی کرده که اولین آن‌ها، الماس ۳۳ را در سال ۱۳۴۶ و آخرین اثرش تا به امروز، با نام لامینور را در سال ۱۳۹۸ ساخته است. در جایی به نقل از خودش خوانده بودم که از تصویرکردن فرآوری چیزها، خوشش می‌آید. یک نمونه هم مثال می‌زند: مثل «غذاپختن‌ها» که حداقل در چند فیلم معروفش، اجاره‌نشین‌ها، سارا و مهمان مامان، روی آن‌ تأکید می‌کند. به نظر می‌آید، این علاقۀ وافر به نشان‌دادنِ مراحلِ پختن، که معمولا حاصلش یک سفرۀ رنگین است، نوعی تصویرسازی از یک مشارکت و تلاش، برای جمع‌آوردن جماعتی کوچک یا بزرگ کنار یک سفره است.

شاید بزرگ‌ترین مولفۀ اجتماعی فیلم‌های مهرجویی که امروز در این یادداشت، بهانه‌ای برای توجه به آن‌ها پیدا کرده‌ایم، عنصر مشارکت است.

نویسنده: مهراد شاهی

کارشناسی ارشد پژوهش هنر،منتقد هنری

لینک کوتاه : https://ava.kheir.ir/?p=1550

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیریت تارنما منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.