در همه فرهنگها، مردم طیف گستردهای از رفتارهای بشردوستانه را انجام میدهند، از جمله همکاری در خیر عمومی که به نفع دیگران از طریق پول دادن داوطلبانه و کمک به افراد است.
آکنین و همکاران (۲۰۱۳)، نشان میدهند که مردم در سراسر فرهنگها بخشش را تجربه میکنند. در فراتحلیلهای اخیری که انجام شدهاست، تیلمان، اسپادارو و بالیت (۲۰۲۰)، تأثیر ویژگیهای شخصیتی را بر رفتار جامعهپسند نشان میدهند و نتیجه میگیرند که ویژگیهای مربوط به نگرانی بیقید و شرط درباره رفاه دیگران (مانند جهتگیری ارزشی، اجتماعی، نوع دوستی، توجه به دیگران و همدلی) با رفتار اجتماعی در بازیهای اقتصادی ارتباط قویتری دارند. با این حال، تحقیقات، تنوع زیادی را در بین کشورها و فرهنگها در انواع مختلف رفتارهای بشردوستانه نشان میدهد. به عنوان مثال، متوسط مبالغی را که مردم به خیریهها اهدا میکنند، در نظر بگیرید، میانگین مبالغی که مردم به خیریهها اهدا میکنند از ۱۴۲۷ دلار آمریکا در ایالات متحده آمریکا تا ۱۲ دلار در روسیه متغیر است.
طبق مطالعات، تفاوت زیادی در بین کشورها در درصد افرادی که گزارش میدهند در چهار هفته گذشته به یک فقیر کمک کردهاند وجود دارد. مردم در لیبریا، سیرالئون و ایالات متحده اغلب گزارش میدهند که به یک فرد غریبه کمک کردهاند، در حالی که مردم صربستان، کامبوج و ژاپن کمتر این رفتار را گزارش میکنند. در حالی که شواهد آشکاری وجود دارد که نشان میدهد رفتار انساندوستانه و انگیزههای این رفتار، حداقل تا حدی جهانی است، شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد این نوع رفتارها در سراسر جهان و در بین مردم، یکسان نیست. چگونه میتوانیم این تفاوتها را در رفتارهای بشردوستانه در سراسر جهان توضیح دهیم و مهمتر اینکه چه چیزی میتوانیم از آن بیاموزیم؟
در بررسی اجمالی اخیر از پایگاههای اجتماعی بشردوستی، پژوهشگری به نام بارمن توضیحات سطح خرد، میانی و کلان را برای بشردوستی بررسی میکند. او بشردوستی را به عنوان بخشش خصوصی برای اهداف عمومی تعریف میکند. نتیجهگیری او این است که در ادبیات، دانش زیادی در مورد «ویژگیها و نقشهای بازیگران» (سطح خرد) و «قرار گرفتن در روابط اجتماعی پویا و متغیر» (سطح میانی) انباشته شده است. او نتیجه میگیرد که مطالعه سطح کلان، تعبیه اهداکنندگان در پیکربندیهای اجتماعی گستردهتر که کمکهای خیریه را تشویق یا محدود میکند، کافی نیست و نیاز به توسعه بیشتر دارد.
در سرتاسر جهان، دولتها، شرکتها و سازمانهای مردمنهاد، به طور مداوم در حال اجرای سیاستها، قوانین و مقررات جدیدی هستند که زمینه رفتارهای بشردوستانه را تغییر میدهد. این مداخلات به ندرت ارزیابی میشوند و نمونههایی از چگونگی تأثیر سطح کلان، سطح زمینه، بر رفتارهای بشردوستانه فردی است. ما همچنین اطلاعات کمی در مورد اینکه چگونه تغییرات جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی بر رفتارهای بشردوستانه در سراسر زمینههای جغرافیایی تأثیر میگذارد، داریم. درک بهتر و پیشبینی تأثیر پیری جمعیت، رکود اقتصادی، افزایش نابرابری ثروت بسیار مهم است.
سطوح بالاتر رفتارهای بشردوستانه و به ویژه کمکهای خیریه بیشتر، لزوماً منجر به نتایج بهتر اجتماعی نمیشود یا ممکن است منجر به نتایجی شود که در درجه اول برای «گروههای داخلی» مطلوب است. نتیجه کلی رفتار بشردوستانه باید منجر به بهبود نتایج اجتماعی برای همه شود، نه فقط برای گروههای انتخابی در جامعه. اینکه چگونه میتوانیم این موضوع را تعیین کنیم، چه کسی این را تعیین میکند و چگونه میتوانیم این موضوع را به بهترین شکل مطالعه کنیم، یکی دیگر از موضوعات بسیار مهم تحقیقات علمی در مورد بشردوستی است، زیرا این موضوع، منجر به یک دیدگاه یک بعدی از آمریکای شمالی یا اروپای غربی در مورد آنچه که «انسان دوستی» است و در نتیجه کدام کشورها «خیر دوستانهتر» هستند، میشود و در نتیجه مداخلات پژوهشی و سیاستی بیشتر بر این دیدگاه استوار است. موانع زیادی برای محققانی که واحدهای جغرافیایی خارج از آمریکای شمالی و اروپای غربی را مطالعه میکنند، وجود دارد که میتوان، فقدان نمایندگیهای جغرافیایی متنوع در هیئتهای تحریریه، فقدان داوران با دانش جغرافیایی و فرهنگی محلی، و موارد مختلف را عنوان نمود.
بشردوستی اولین گام برای غلبه بر موانع و چالشهایی است که محققان در مطالعه جهانی بشردوستی با آن مواجه هستند، یکی از این مشکلات، پرداختن به مفاهیم است. یک پیشنهاد آزمایشی این است که هنگام مطالعه این پدیده در سطح جهانی، استفاده از کلمه بشردوستی با «سخاوت» جایگزین شود. زیرا ممکن است یک اصطلاح جهانی برای این رفتار پیچیده و چند وجهی وجود نداشته باشد. اما، برخلاف بشردوستی، به نظر میرسد سخاوت معنای مطلوبتری دارد. هرتزوگ و همکاران (۲۰۲۰)، در یک سلسله مصاحبههای اطلاعاتی با محققان و پزشکان از سراسر جهان. نتیجه گرفتهاند که سخاوت یک مفهوم نرمتر است، مفهومی که بیشتر به انگیزه یا ارزشها مربوط میشود.
راهبرد دومی که پیشنهاد میگردد، یک مطالعه کیفی، مقایسهای و در مقیاس بزرگ است که در آن محققان و دانشجویان محلی و بینالمللی با شهروندان درباره رفتارهای «سخاوتمندانه» مصاحبه میکنند. زمانی که درک کیفی بهتری از زبان، معنا، اعمال و انگیزه رفتارهای سخاوتمندانه افراد در سراسر جهان داشته باشیم، ممکن است بتوانیم یک مطالعه کمی طراحی کنیم که در آن این رفتارها را عملیاتی و اندازهگیری خواهد شد. انجام این مطالعه کمی، نیاز به ترکیب تعاریف چند وجهی سخاوت و استفاده از زبانهای محلی دارد. هنگامی که این دادهها با استفاده از روشهای علمی جمعآوری می شوند، محققان از سراسر جهان به دادههای با کیفیت بالا دسترسی خواهند داشت.
انجام تحقیقات، با دادههای با کیفیت بالا در سطح کشور و منطقه ضروری است. در اینجا، همکاری با دولتها، بازیگران جامعه مدنی و به ویژه سازمانهای بینالمللی مانند WINGS و CIVICUS میتواند بسیار مفید باشد. زمانی که دادههای با کیفیت بالا در مورد زمینه تغییر رفتار سخاوتمندانه در دسترس باشد، محققان قادر خواهند بود، پیامدهای مداخلاتی را که برای تحریک سخاوت جهانی در نظر گرفته شده است، مطالعه کنند و تنها در این صورت، آنها قادر خواهند بود در توسعه جوامعی که در آن افراد تمایل بیشتری به نشان دادن رفتارهای سخاوتمندانه با هدف کمک به بهبود نتایج اجتماعی برای همه دارند، مشارکت کنند.
- منبع
Wiepking, P. (2021). The global study of philanthropic behavior. VOLUNTAS: International Journal of Voluntary and Nonprofit Organizations, ۳۲ (۲), ۱۹۴-۲۰۳٫