رویدادها

...

  • امروز : شنبه - ۱ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 20 April - 2024

::: آخرین مطالب

پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیرماندگار) کشف «خود» و زیستن با «دیگری» جایگاه نهادهای خیریه در ارتقای کارکرد تأمین مالی خرد به‌ منظور فقر زدایی | دکتر محمد سلیمانی خیریه‌ها در جهت خانه‌دار کردن نیازمندان گام بردارند. نوآوری اجتماعی در جوامع محلی با تأکید بر تجربیات جهانی در حوزه پیشرفت راه‌هایی برای توسعه امر خیر در نسبت با پیشرفت کشور برون‌سپاری تحول اجتماعی | سوزان کاتس واتکینز. آن سوییدلر و توماس هانان (ترجمه: احمد سعیدی) درس‌هایی از Santé Diabète در مالی | استفان بسانکن و همکاران (ترجمه: فاطمه عبدالعظیم بیگ) سازمان‌های غیردولتی و مسئله بیکاری | علیرضا اسکندری‌نژاد سازمان‌های غیردولتی و نقش آنها در توسعه پایدار جامعه | زین‌العابدین نور حسنی و همکاران (ترجمه: فاطمه عبدالعظیم بیگ) فرهنگ نیکوکاری نا امنی روانی جامعه را از بین می‌برد رشد خیریه‌ها در نقشه پیشرفت کشور | محسن الیگودرز کوشش‌ها و کشمکش‎‌ها در نسبت نیکوکاری با پیشرفت ایران | نعمت‎الله موسی‎پور کارکردهای نیکوکاری در پیشرفت کشور | سید حسین سیدی شماره ۹ (بهار ۱۴۰۲) شماره ۸ (پاییز و زمستان ۱۴۰۱) اطعام پایدار بر پایه کرامت انسانی نقش آستان‌های مقدس در اشاعه فرهنگ اطعام و نیکوکاری | محمدرضا مداحی استعاره اجتماعی از یک دستور الهی | مریم محمدی مردم فقیر بازیچه نیستند | حسین شیخ

10
گفت‌وگوی مجتبی اصغری با میثم موسایی:

مالیات اسلامی، راهکاری برای رفع فقر

  • کد خبر : 992
  • 08 خرداد 1401 - 3:58
مالیات اسلامی، راهکاری برای رفع فقر
با مالیات‌های فعلی، فقیر را فقیرتر و اغنیا را غنی‌تر می‌کنیم. در کشورهای غربی که مسلمان نیستند، از ثروتمندان مالیات می‌گیرند و به فقرا می‌دهند. کسی که مالیاتش را نپردازد، محاکمه و زندان می‌شود. ولی کسی که پول ندارد، زندانی نمی‌شود، اسلام هم همین را می‌گوید.

دین اسلام برای جلوگیری از فقر و ایجاد فاصلۀ طبقاتی در جامعه راهکارهایی در نظر گرفته است، از جملۀ این راهکارها می‌توان به وجوب وجوهات اشاره کرد. اگرچه این احکام برای جلوگیری از فقر به وجود آمده‌اند، همچنان در جوامع اسلامی وجود فقر را احساس می‌کنیم. با دکتر میثم موسایی اقتصاددان و استاد دانشگاه تربیت مدرس در این خصوص گفت‌وگویی ترتیب دادیم. دکتر موسایی که دربارۀ اثر خمس و زکات در اقتصاد پژوهش‌هایی انجام داده‌اند، معتقدند که بایستی با توجه به نیازهای روز جامعه، در مصادیق خمس و زکات و نحوۀ جمع‌آوری و توزیع این منابع بازنگری صورت گیرد. در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.

  • آقای دکتر برای ما دربارۀ سابقه و علت وجوب خمس و زکات در اسلام توضیح بفرمایید.

به‌طور کلی، اسلام انواعی از مالیات را وضع کرد که پرداخت آن از سوی مسلمانان واجب شد. علاوه بر این مالیات واجب، مسلمانان موظف بودند هر مقدار که می‌توانند برای رفع فقر و کاهش فاصلۀ طبقاتی انفاق کنند. اولین مالیات اسلامی، پس از جنگ بدر (حدود سال دوم هجری) واجب شد، در آن زمان غنائم زیادی به دست مسلمان‌ها افتاده بود. آیه آمد که هر چه غنیمت گرفته‌اید، «خمس» آن برای خدا و رسول (ص) است. این حکم به ادارۀ جامعۀ اسلامی کمک می‌کرد. در روایات هم داریم که «الخمسُ حق الاماره»؛ یعنی خمس حق حاکم اسلامی برای ادارۀ جامعه است.

در سال هشتم هجری مالیات «زکات»، بر تمام فعالیت‌های اقتصادی که آن روز اهمیت داشتند و چشمگیر بودند، وضع شد. عمدۀ محصولات دامداری آن موقع، گاو و گوسفند و شتر و در حوزۀ زراعت هم عمدۀ محصولات، گندم و جو و خرما بود؛ لذا به این‌ها مالیات زکات تعلق گرفت. مالیات دیگری هم در سال‌های آخر عمر پیامبر اکرم (ص) به مسلمانان تعلق گرفت که مربوط به حوزۀ تجارت بود و مالیات «نقدِین» نام داشت. نقدین یعنی درهم و دینار. دینار، از جنس طلا و پول کشور روم و درهم، از جنس نقره و برای ایران بود. هر دینار در زمان پیامبر (ص)، معادل ۱۰ درهم بود. علاوه بر درهم و دینار، فلس یا فلوس هم بین مردم وجود داشت که سکه‌های کوچک مسی بودند و ارزش چندانی نداشتند.

از نظر تاریخی علاوه بر خمس و زکات که موجب فقرزدایی می‌شد، مالیات «جِزیه» نیز از غیرمسلمان‌هایی که تحت حمایت حکومت اسلامی بودند، گرفته می‌شد و مقدارش بستگی به اوضاع جامعه داشت. علاوه بر جزیه، مالیات دیگری تحت عنوان «خراج» گرفته می‌شد که در واقع، اجارۀ زمین‌هایی بود که مسلمان‌ها در جنگ فتح کرده بودند. به آن زمین‌ها اراضی «مفتوح العنوه» می‌گفتند؛ یعنی زمین‌هایی که با جنگ گرفته شده‌اند. این زمین‌ها متعلق به فردی خاص نبود و متعلق به همۀ مسلمان‌ها بود، مقدارش هم زیاد بود. به این‌ها اراضی «خراجیه» هم می‌گفتند. این زمین‌ها دودسته بودند: ۱. تعدادی از آن‌ها در اختیار دیگران قرار می‌گرفت و اجاره‌اش اخذ می‌شد؛ ۲. تعدادی هم در مالکیت مالکان اولیه باقی می‌ماند و از آن‌ها مالیات گرفته می‌شد که مالیات خراج بود.

بعد از رحلت پیامبر (ص) مالیاتی دیگر به انواع مالیات در جامعۀ اسلامی اضافه شد که «عشور» نام داشت. این مالیات، حقوق گمرکی بود که بر کالاهای وارداتی تعلق می‌گرفت. وقتی تجار مسلمان، کالایی به دیگر کشورها مثل روم صادر می‌کردند، ۱۰ درصد آن را باید به حاکمان آنجا می‌دادند. مسلمان‌ها هم برای مقابله‌به‌مثل، همین مقررات را وضع کردند تا از کالایی که وارد ممالک اسلامی می‌شود، مالیات اخذ کنند. ۵ درصد برای کالاهایی که وارد ممالک اسلامی می‌شد و ۵ درصد هم از کالاهایی که از شهری به شهر دیگر منتقل می‌شد، مالیات می‌گرفتند. البته اگر تاجرِ آن تجارتِ بین‌شهری، مسلمان بود، میزان مالیات نصف می‌شد. این را اضافه کنم که مالیات عشور مقبول شیعه نبود؛ چون حاکمان، ائمه (ع) را از انواع مالیات (به‌جز خمس) که حق آن‌ها بود، خلع کرده بودند و مالیات عشور موجب تقویت دستگاه حکومت می‌شد که بانی ظلم و جور بودند. به نظر می‌رسد همین عامل هم باعث شد که امامان ما دایرۀ خمس را افزایش دهند. چون خمس در زمان خلفای راشدین فقط بر غنائم تعلق می‌گرفت؛ اما بعدتر، از زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) به موارد دیگر مثل پس‌انداز هم تعلق گرفت. بعضی معتقدند وجوب اخذ خمس از پس‌انداز، از زمان صدر اسلام وجود داشته؛ اما اجرا نمی‌شده است.

  • آیا مالیاتی که اکنون در جمهوری اسلامی اخذ می‌شود، ذیل انواع مالیات تأییدشدۀ اسلام می‌گنجد؟

این مالیات، مالیاتی محسوب می‌شود که حاصل از حکم حکومتی و بر اساس مصلحت جامعه تشخیص داده شده است؛ اما با مالیات اسلامی و کارکردهایی که اسلام مدنظر داشت، فاصله دارد؛ برای مثال، مالیات بر ارزش‌افزوده با روح اسلام مغایرت دارد. الآن از سیگار مالیات گرفته می‌شود درحالی‌که سیگار را بیشتر اقشار ضعیف و متوسط مصرف می‌کنند. یادم هست در دوران جنگ، قرار شد سیگار گران‌تر شود تا دولت درآمد بیشتری کسب کند، امام (ره) به نخست‌وزیر وقت فرمودند که اگر می‌خواهید گران کنید، سیگار اشنو را گران نکنید؛ چون طبقۀ کارگر بیشتر آن را مصرف می‌کند. مالیات باید به‌گونه‌ای باشد که از اغنیا گرفته شود و به فقرا داده شود. مالیاتی که از همه به یک‌میزان گرفته شود، با روح اسلام نمی‌خواند. مالیاتی که وضع می‌کنیم نباید روح و فلسفه کلی مالیات اسلامی را نقض کند.

اسلام می‌گوید اگر با گاو، زمین را شخم می‌زنید دیگر نیاز نیست از تولیدات آن گاو مالیات گرفته شود؛ یعنی در اسلام، اگر وسیله‌ای به تولید کمک کرد، از پرداخت مالیات معاف می‌شود. اگر گندمِ کشاورز، دیِمی بود، ۱۰ درصد مالیات اخذ می‌شد؛ ولی اگر گندم، آبی بود، ۵ درصد؛ چون گندمِ آبی هزینه بیشتری دارد و فرد، هزینه آب را هم پرداخت می‌کند. اگر از او مالیات بیشتر بگیرند ممکن است صنعتش تعطیل شود. کسی که از امکانات جامعه بیشتر بهره‌مند شود، باید مالیات بیشتری بپردازد؛ اما متأسفانه در حال حاضر بیشتر از فقرا مالیات گرفته می‌شود تا ثروتمندان!

وقتی می‌گوییم تورم ۴۰ درصد است، در واقع از همه ۴۰ درصد مالیات می‌گیریم. از آن‌هایی که کارمند و کارگر هستند، مالیات می‌گیریم و به آن‌هایی که صاحبِ خانه و ماشین گران‌قیمت هستند، می‌دهیم! علت اینکه تمام تلاش دولت‌ها برای فقرزدایی ناموفق بوده و الآن هم متأسفانه به ۷۵ درصد مردم (به علت فقر) یارانه تعلق گرفته است، همین سیاست‌های غلط در تولید نقدینگی در اقتصاد است. دلیل اصلی‌اش هم این است که مسئولان مالیاتی کشور در سال‌های اخیر، یک واحد اقتصادی هم نخوانده‌اند!

با مالیات‌های فعلی، فقیر را فقیرتر و اغنیا را غنی‌تر می‌کنیم. در کشورهای غربی که مسلمان نیستند، از ثروتمندان مالیات می‌گیرند و به فقرا می‌دهند. کسی که مالیاتش را نپردازد، محاکمه و زندان می‌شود. ولی کسی که پول ندارد، زندانی نمی‌شود، اسلام هم همین را می‌گوید. جالب است که روح اسلام را غربی‌ها پیاده می‌کنند و ما عکس اسلام عمل می‌کنیم! آنجا خوداظهاری وجود دارد. اسلام هم می‌گوید خودت داوطلبانه بیا خمس و زکات را پرداخت کن و مالت را حلال کن؛ اما دربارۀ مالیات در کشور خلاف این عمل می‌کنیم. با این وضعیت حرف از رفع فقر و برقراری عدالت، شوخی یا شعاری بیش نیست.

  • خمس و زکات چه ویژگی‌هایی دارند که می‌توانند موجب فقرزدایی شوند؟

به‌طورکلی ویژگی‌هایی برای مالیات اسلامی سراغ دارم که خمس و زکات را هم شامل می‌شود. اولین نکته این است که مالیات اسلامی، «مستقیم» پرداخت می‌شوند. برای مثال اگر بر کسی واجب شد که زکات و خمس بپردازد، به‌طور مستقیم خودش پرداخت می‌کند. مالیات غیرمستقیم همان چیزی است که الآن با عنوان مالیات بر ارزش‌افزوده اخذ می‌شود؛ یعنی هرکس کالایی را مصرف کند باید مالیات آن را پرداخت کند و حکومت کاری ندارد که مصرف‌کننده، فقیر است یا غنی. این نوع مالیات، مالیاتی نیست که به توزیع درآمد کمک کند، درحالی‌که مالیات اسلامی، مستقیم است و می‌تواند اثر توزیع‌کنندگی زیادی داشته باشند.

ویژگی دوم این است که مالیات اسلامی از فقرا یا کسی که در وضعیت نامناسب اقتصادی قرار دارد، گرفته نمی‌شود، بلکه از اغنیا گرفته می‌شود تا به نفع فقرا توزیع شود. به‌عنوان مثال خمس بر کسی واجب است که پس‌انداز دارد، اگر کسی پس‌انداز نداشته باشد به او خمس تعلق نمی‌گیرد. همچنین اگر کسی پس‌انداز بیشتری داشته باشد، مبلغ بیشتری به جهت خمس از او گرفته می‌شود. زکات نیز حدنصاب دارد که در کتاب‌های فقهی مفصل دربارۀ آن بحث شده است. اگر کمتر از نصاب داشته باشد، لازم نیست زکات بدهد. مالیات اسلامی مثل خمس و زکات باعث می‌شوند دورۀ رکود اقتصادی در جامعه، کوتاه و دورۀ رونق، طولانی‌تر شود.

ویژگی سوم مالیات اسلامی این است که جنبۀ عبادی دارند. اگر شما خمس و زکات و مالیات را بدون قصد قربت بپردازید، ادای دِین صورت نمی‌گیرد. این یعنی جامعۀ اسلامی، مالیات را داوطلبانه می‌پردازد و همین موضوع باعث کم شدن هزینۀ جمع‌آوری مالیات می‌شود. اگر کاری می‌کردیم که مردم خودشان احساس کنند پرداخت این مالیات واجب است و اگر بپردازند، بهشت را برای خودشان می‌خرند، در سازوکارهای جمع‌آوری مالیات صرفه‌جویی می‌شد. ناگفته نمانَد که الآن برای جمع‌آوری خمس و زکات هم تشکیلات درست شده است. جمع‌آوری مالیات باید از نظر اقتصادی برای دولت صرفه داشته باشد؛ یعنی اگر قرار باشد دو تومان خرج کند تا یک تومان مالیات بگیرد، دیگر مقرون‌به‌صرفه نیست.

  • چه عاملی باعث شده است تا خمس و زکات، کارکردهای فقرزدایی خود را در جامعۀ فعلی ایران، آن‌چنان که باید نداشته باشد؟

این‌هایی که می‌خواهند زکات را گسترش بدهند، به این معنا که از کشاورز مالیات بگیرند، بر خلاف روح اصلی اسلام عمل می‌کنند. در زمان صدر اسلام، صنعت و کشاورزی چندانی نبوده است، عمدۀ محصول، همین‌ها بود و منبع درآمد دولت‌ها برای آموزش، پرداخت حقوق قضات، حفظ امنیت و… محسوب می‌شد. وقتی می‌گویند باید از گندم‌کار زکات گرفته شود، بی‌شک تولیدکنندۀ گندم کارش را تعطیل می‌کند؛ چراکه گندم دیگر قیمتی ندارد و بهره‌وری تولید آن خیلی کم است. دولت برای اینکه محصولات کشاورزی ارزان‌تر به دست مصرف‌کننده برسد، قیمت‌ها را کنترل می‌کند. به‌عنوان مثال قیمت را طوری تنظیم می‌کند که سیب در مزرعه، کیلویی ۱.۵۰۰ تومان به فروش برسد، همین سیب در بازار ۱۰ هزار تومان فروخته می‌شود، درحالی‌که مابه‌التفاوت این پول در جیب کشاورز نرفته است و نصیب واسطه‌ها شده است. حالا اگر این تولیدکنندۀ سیب، موظف به پرداخت مالیات باشد، معلوم است که کار را تعطیل می‌کند. الآن، گرفتن زکات از بخش کشاورزی توجیه اقتصادی ندارد و برخلاف روح مالیات اسلامی است مگر اخذ زکات از آن بخشِ کشاورزی که کشاورزیِ بزرگ و صنعتی است.

  • پس معتقد هستید که باید در مصادیق زکات بازنگری فقهی صورت بگیرد؟

نظر شخصی و تحقیقی من این است که این‌ها مصادیقی بوده که از شأن حکومتی صادر شده است و جزء تغییرناپذیر دین نیستند. امروز باید در مصادیق زکات بازنگری شود، نباید فرض کنیم وجوب زکات در هشت مورد محصور است. اگر اختیاراتی را که برای ائمه در حکومت قائل هستیم، برای ولی‌فقیه هم قائل هستیم پس چرا نمی‌پذیریم که ایشان می‌تواند این بازنگری فقهی را به‌عنوان حکم شرعی انجام دهد.

  • آیا به نحوۀ توزیع و مصارف خمس و زکات نیز نقد وارد می‌دانید؟

خمس و زکات برای ادارۀ جامعه بوده است؛ اما الآن به نظر من در موارد مصرف این‌ها انحراف صورت گرفته است. البته نمی‌خواهم بگویم اگر خمس را می‌گیرند و در ادارۀ حوزه‌های علمیه صرف می‌کنند، اشتباه است؛ نه اشتباه نیست. ادارۀ حوزه هم یکی از موارد مصرف می‌تواند باشد؛ اما بخش عمدۀ آن باید صرف رفع فقر شود. همچنین پاسخگویی و شفافیت هم باید وجود داشته باشد. در گذشته، خمس به کسی داده می‌شد که مردم می‌دانستند آن را کجا خرج می‌کند؛ اما الآن چه کسی پاسخگو است که خمس کجا هزینه شده است؟ در واقع اگر خمس حق‌الاماره است پس چرا آن را به مراجع تقلید می‌دهیم؟! چرا به حاکم نمی‌دهیم؟ مرحوم مطهری می‌گفت: «این خمس، ام‌الفسادی است که حوزه را خراب کرده است.» علتش هم این بود که در گذشته متأسفانه مواردی وجود داشت که افراد توانسته بودند با پرداخت رقم‌های سنگین خمس به بیوت مراجع، بر فکر آن مرجع تأثیر بگذارند. به‌نظرم وقتش رسیده است که در زمینۀ مصارف خمس و زکات بازنگری صورت گیرد و هر کس بتواند آن‌ها را در محلۀ خودش، برای نمونه مدرسۀ محل زندگی خود خرج کند، بعد فیش پرداخت خود را به دفتر مرجع تقلیدش ارائه دهد تا از نظر شرعی تأیید شود.

همان‌طور که گفتم مصرف مالیات اسلامی از جمله خمس و زکات، بیشتر به نفع فقرا بوده است؛ اما الآن نگاه کنید چه تعداد کارخانه‌دار ورشکسته شده‌اند و به‌تبع آن، چه تعداد شغل از بین رفته است؛ پس چرا خمس و زکات به کمک این‌ها نمی‌آید؟ اگر کارخانه‌های عام‌المنفعه را که ورشکسته شده‌اند، شناسایی کنیم و مطمئن شویم که سالم و درست کارکرده‌اند؛ اما ورشکسته شده‌اند، می‌توانیم خمس و زکات را به آن‌ها اختصاص دهیم. پس علاوه بر نحوۀ جمع‌آوری و مصادیق، در توزیع آن نیز باید بازنگری و اجتهاد انجام دهیم.

لینک کوتاه : https://ava.kheir.ir/?p=992

نوشته های مشابه

10خرداد
همیشه پای یک خیریه در میان است! | میلاد مرادی
فساد سیاستمداران در عرصۀ خیر

همیشه پای یک خیریه در میان است! | میلاد مرادی

07خرداد
فقر و مناسبات بین‌الملل | طاهره خدادادی
بررسی ابعاد فقر و عوامل موجد آن در حوزه بین‌الملل:

فقر و مناسبات بین‌الملل | طاهره خدادادی

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیریت تارنما منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.