- همانطور که مستحضر هستید اسم همایش ما ظرفیتهای وقف و نیکوکاری برای پیشرفت است. در این خصوص پرسش نخست ما این است که بین فقر، نیکوکاری و پیشرفت چه نسبتی را میتوان برقرار کرد؟
اجازه بدید در ابتدای سخن برداشت خودم را از موسسهی آلاء بگویم. این مؤسسه جزء مؤسساتی است که هم در سطح علمی خوب کار کرده است هم در سطح عملی با برنامهریزی بسیار دقیق و به طور موثر به فعالیت میپردازد و در این مسیر نظریههای نوین خیر جمعی را مراعات میکند و از این حیث میتواند یک الگو باشد.
به نظر من، نسبت فعالیتهای نیکوکارانه، با جامعه را در سه سطح میتوان دستهبندی کرد و در همین سطوح به آنها پرداخت. همین کنشهای اجتماعی که ما از خیریهها یا از انجمنها و ثمنها میبینیم، کار با ارزشی است. اینکه خیریهها به مشکلات مردم ورود پیدا میکنند، فی النفسه ارزشمند است. این شیوه از عملکرد خیریهها، در دستهبندیهای من سطح میانی یا دوم را اشغال میکند. من در سطح میانی وجود مؤسسات خیریه و نیکوکاری را لازم میدانم. اینکه میانههایی در جامعه وجود داشته باشد، بسیار مفید است. کارکرد و نقش خیریهها و سازمانهای مردم نهاد برای ایجاد آرامش و ثبات هر جامعهای مورد تائید و تاکید است. یک جامعه نرمال به وجود این میانهها نیازمند است. بررسیها نشان داده است که وجود نهادهای میانی مثل خیریهها برای دستیابی به یک زندگی شادابتر بسیار موثر بودند. بدین ترتیب باید بین پیشرفت و توسعه به مثابه شادی و فعالیت نهادهای مدنی قائل به برقرری نسبتی متوازن باشیم. به نظر من وجود موضوعاتی چون وقف و پدیدههای این چنینی کمک میکند تا جامعه در سطح کلان به جامعهای تبدیل شود که در آن خیر جمعی رواج داشته باشد. در حقیقت در پسِ روح خیر جمعی، مساعدت و همراهی اجتماعی است. من معتقد هستم که توسعه و پیشرفت در هیچ جامعهای تحقق پیدا نمیکند، مگر آنکه پیش از آن یک ذهنیت مشترک و حرکت اجتماعی به وقوع پیوسته باشد.
وجود نهادهای خیریه و انجمنهای نیکوکاری در حقیقت بخش موثری از یک نوع همسویی برای بهبود وضع است. بدون تردید فعالیتهای نیکوکارانه به توسعه اجتماعی، توسعه فرهنگی، توسعه اقتصادی و در نهایت رشد فراگیر منجر خواهد شد. رشد فراگیر که به تازگی وارد فرهنگ اقتصادی شده به این معنا است که طبقه فرودست جامعه درگیر رشد شده باشد. با این نگاه به پدیده رشد، متوجه نقش کارهای نیکوکارانه خواهیم بود، چراکه فعالیت آنها و جامعه هدف این قبیل نهادها متوجه دهکهای پایین و فرودستان جامعه است. از این رو فعالیت خیرخواهانه به نوعی میتواند به جامعه فرودست کمک کند تا به سطوح بالاتر کیفیت زندگی اجتماعی ـ اقتصادی دست پیدا کنند.
- با توجه به مسئولیتی که ادوار مختلف در این موضوع بر عهده داشتید، به نظر شما چگونه میتوان از ظرفیت وقف و نیکوکاری برای کاهش آسیبهای اجتماعی استفاده کرد؟
من معتقدم که مهمترین مساله و آسیبی که ایران سالهای متمادی با آن دست به گریبان بوده موضوع نا امنی جامعه است. مطالعاتی که ما پیرامون اعتیاد انجام دادیم نشان داد که اعتیاد در شاغلین بیش از اعتیاد در بیکاران است و آن رابطه سنتی در اعتیاد بهم خورده است و الان متغیرهای زیادی به وجود آمده است. واقعیت این است که رواج اعتیاد در طبقات متوسط و بهرهمند، کمتر از طبقات فرودست جامعه نیست. البته نمایش و تظاهر اعتیاد در طبقه فردوست جامعه به دلیل شرایطی که در آن به سر میبرند، باعث شده تا این معضل در این طبقه نمود بیشتری پیدا کند. بخش مهمی از رواج این پدیده در میان اقشار مختلف جامعه به نوعی به گسترش نا امنی در جامعه مربوط است. در مورد پدیدههای آسیبزای دیگری چون خودکشی نیز در کنار عوامل مختلف، باید به موضوع نا امنی اجتماعی و روانی اشار نمود. بررسی ما در موضوع طلاق نشان میدهد که آمار این اتفاق در مناطق یک، دو، سه بسیار بیشتر از سایر مناطق مثل شانزده، هفده، هجده و… است. پس رابطه سنتی و کلاسیک آسیب اجتماعی و فقر به میزان بسیار زیادی دستخوش تغییر قرار گرفته است.
تاکید من بر عامل نا امنی به عنوان عامل موثر در گسترش انواع آسیبهای اجتماعی، به معنای نادیده گرفتن نقش عوامل موثر دیگر نیست. بلکه توجه دادن به موضوعی است که تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است.
به نظر من مهمترین کارکرد نهادهای مدنی خیریه و نیکوکاری، کمک به ایجاد جامعهای است که امنیت روانی در آن بیشتر است. نتیجه تحقیقات ما نشان داد که بهتر است جامعه را به سمت کمک سایهسارها پیش ببریم تا انسانها در شایط بحرانی فکر کنند که تنها نیستند. رسیدن به گزاره «من تنها نیستم» برای جامعه کنونی ایران بسیار مهم است. به نظر من تقویت سازمانهای مردم نهاد از این بُعد بسیار ضروری است. اینکه عموم جامعه نوعی غمخوارگی ملی و اجتماعی را مشاهده کنند و اینکه کسانی هستند که میتوانند در هنگام ضرورت به یاری آنها امیدوار باشند، خیلی مهم است.
با دیگر تاکید میکنم که به نظر من مهمترین آسیبی که در جامعه ایران فراطبقاتی عمل میکند، «نا امنی روانی» است. این حس البته در سطوح پایینتر جامعه نمودهای بیشتری پیدا میکند، اما مختص به آنها نیست.
خوشبختانه جامعه نیکوکاری ما سراغ انواع آسیبها رفته است. در خصوص فقر آموزشی که میتوانست تبدیل به آسیب اجتماعی بشود، مؤسسات زیادی ورود پیدا کرده و با انواع کمکها در ساخت، تجهیز و اداره مدارس در کاهش این فقر تلاش نمودهاند.
فقر سلامت زمینه دیگری است که جامعه نیکوکاری ایران از دیربز به آن پرداخته است. شاید از اولین وقفها در ایران ساخت حمامهای بهداشتی باشد. ساخت و تجهیز درمانگاهها و تهیه دارو و اقلام بهداشتی بخش مهمی از موقوفات را به خود اختصاص داده است. ضمن آنکه بسیاری از پزشکان با اختصاص زمان و تخصص خود، در درمان بیماری افراد ناتوان جامعه تلاشهای موثری انجام دادهاند.
نیکوکاران در زمینههای دیگری چون مسکن و معیشت نیز ورود پیدا کردهاند. در فقر معیشت بنیادهای نیکوکاری متعددی وجود دارند که با توانمندسازی اجتماعی و به ویژه فعالیت در زمینه اشتغال زنان و اشتغال روستایی زمینه رفع معضلات معیشتی را فراهم ساختهاند.
موضوع مهم دیگری که توان بسیاری از نهادها و سازمانهای نیکوکاری را به خود اختصاص داده، مسئله آسیبهای جتماعی است. همچنین رسیدگی به افرادی که به لحاظ ژنیتیکی و یا به سبب بحرانهای طبیعی دچار ناتوانی یا کم توانی شدند در موضوع کاری این موسسات قرار دارد و تلاش آنها منجر به ن شده که این دسته از افراد بتوانند از فرصتهای اجتماعی برابر با سایر اقشار جامعه برخوردار شوند.
- با توضیحاتی که دادید کاملا ضرورت توجه به نیکوکاری مشخص شد. حالا به نظر شما آینده وقف و نیکوکاری در کشور ما چگونه است؟ و مراقب چه چیزهایی باید باشیم؟
به نظر من کار مهمی که باید انجام بدهیم زنده نگه داشتن نهضت خیر جمعی است. ما خیر جمعی را به مثابه یک سبک زندگی باید گسترش بدهیم. جامعه در حال تجربه تغییرات ارزشی است و با گذار از ارزشهای بقا به سمت ارزشهای ابراز وجودی گام برمیدارد. برخی از ارزشها هیچ وقت از بین نمی روند ولی برخی دیگر از ارزشها هستند که در گذار زمان نمود کمتری پیدا میکنند. بدین ترتیب است که در جامعه جدید، اشکال جدیدی از نیکوکاری را نیز باید بیاموزیم و تجربه کنیم. جامعهای که به فقر و بیکاری مزمن دچار شده، ممکن است با پدیده گسست ارزشهای نسلی نیز مواجه شود.
مطالعات نشان میدهد که گرایش نسل جدید به احزاب سیاسی و به اتحادیههای دوران صنعتی کمتر شده است. با این وجود جامعه کنونی به مانند جوامع گذشته بدون نیاز به همراهی و هم دلی نیست. شاید نسل جدید ما میان خود و پیوندهای سنتی، دچار گسستهایی شده باشند. ولی قطعا در پیوندهای جدید میتوان خیر جمعی را الگوسازی کرد.
- خیلی از شما سپاسگزارم. اگر نکتهای در خصوص همایش خیرآلاء دارید بفرمایید؟
این همایش در وجه ایجاد نظریه باید کار بکند. این تصور را نداشته باشیم که در متون و سیره دینی یا فرهنگ و تمدن ملی به امر خیر به صورت گسترده پرداخته شده است. ما کماکان نیاز به نظریه جدید در امر خیر منطبق با فهم و نیاز نسلهای جدید داریم و بایستی به سمت ترسیم الگوهای موفق و موثر در نیکوکاری گام برداریم. این همایش اگر به سمت ایجاد حلقههای ارتباطی میان سازمانهای نیکوکاری گام بردارد، موفق عمل کرده است.