عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در امر خیر در پنج دسته عوامل فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بررسی میشود. شایان ذکر است که این عوامل در مشارکت مردان نیز مؤثرودربعضی موارد مشترک است؛ ولی میزان تأثیرگذاری آن در زنان و مردان متفاوت است.
- عوامل فردی
در خصوص عوامل فردی زمینههایی وجود دارد که در زیر به آنها اشاره میشود:
- زمینه عاطفی – احساسی:
عواطف باتمام گونههایش خاصیت حرکتزایی دارد؛ به عبارتی زندگی انسانها در بسیاری از زمینهها عرصه فرمانروایی احساسات است. قدرت حرکت آفرینی عواطف، دانشمندان را بر این واداشته است که تعامل احساسات و عقل را به دقت بررسی کنند. در زنان، بعد عاطفی نیرومندتر است و طبق تصدیق کارشناسان، احساسات درزنان به طور عام، شکوفاتر است. همین عامل زمینه مساعدتری برای فعالیت زنان در امور خیر را فراهم میکند.
- تقویت انگیزه:
انگیزهها که چراهای رفتاری هستند، دلیل اصلی عمل به شمار میروند. مشارکت زنان در انجام امور خیرنیز تحت تأثیر عوامل انگیزشی متفاوت است و در نوع و میزان آن تأثیر بسزایی دارد. این عامل در زنان بسیار متأثر از احساسات است. به عنوان نمونه، تأسیس خیریه محک با انگیزه حمایت از بیماران سرطانی، تحت تأثیر بیماری سرطان فرزند خانم قدس بوده است.
- سطح سواد:
پایین بودن سطح سواد در زنان باعث میشود که آنها نیاز چندانی به مشارکت در دورههای آموزشی و ترویجی در حوزههای مختلف را احساس نکنند یا نتوانند از فواید این دورهها استفاده کنند. با توجه به شرایط فعلی و افزایش چشمگیر زنان در عرصه آموزش و روابط اجتماعی میتوان در جهت بهبود مشارکت آنان در امر خیر اقدام کرد.
- سن:
در سنین مختلف درآمد و زمان فراغت متفاوت است. برخی از تحقیقات نشان داده است که ارتباط سن و انجمنپذیری و مشارکت اجتماعی به صورت رابطه Uمعکوس است: به گونهای که از سن ۱۸ تا ۲۹ سالگی عضویت یگانه و ۳۰ تا ۵۹ سالگی عضویت چندگانه است و در مقابل جمعیت ۶۰ساله و بیشتر، در انجمنها حضور کمتری دارند. زنان در برخی سنین مستعد انجام فعالیتهای خیرخواهانه هستند؛ ولی در برخی برههها به دلیل پررنگ بودن نقش تحصیل، همسری و به ویژه مادری زمان کمتری برای انجام این کار دارند. پس از سپری شدن این دوران و با بزرگ شدن بچهها و ترک خانه، مسئولیتهای زمان بر زنان بسیار کاهش مییابد و خلأعاطفی برای مادران ایجاد میکند. این عارضه که یکی از پدیدههای سنین میانسالی، به نام نشانگان «آشیانه خالی» است، نوعی افسردگی است که پس از آنکه آخرین فرزند، خانه را ترک کرد، در زن و مرد ایجاد میشود. در این دوره اگر فعالیت جبرانی، به خصوص از سوی مادر انجام نشود، در مواردی ممکن است منجر به افسردگی مادر (و حتی پدر) شود. یکی از راهبردهای درمانی ارائه شده روانشناسان در پیشگیری و کاهش این عارضه انجام کار مشارکتی است. حضور زنان در این سنین در عرصههای خیریهای با افزایش حس اعتماد به نفس و ایجاد روحیه به دلیل انرژی مثبت انجام کار خیر، عارضه موجود را کاهش یا حذف میکند. در خصوص بازههای سنی دیگر نیز میتوان از ظرفیت دختران مجرد، مجرد قطعی، مطلقه یا بیوه در جهت مشارکت در امور خیر بهره گرفت.
- عوامل خانوادگی:
در این مورد، دو گزینه مطرح است:
- میزان مشارکت اعضای خانواده در امر خیر:
مشارکت اعضای خانواده در انجام اعمال خیرخواهانه تاثیر بسیار زیادی در میزان فعالیت دیگر اعضا در این امور دارد. خانوادههایی که فرهنگ خیر و نیکوکاری به شکل اصولی در آنها نهادینه شده است، این امر را به فرزندان خود نیز منتقل میکنند و نیکوکاران آینده را به جامعه عرضه میکنند.
- تربیت:
در زمینه تربیت زنان نیکوکار، اصول تربیتی مشابهی در خصوص زنان و مردان وجود دارد و تفاوت چشمگیری در خصوص تفاوت جنسی دیده نمیشود. در اینجا تربیت در دو بعد والدینی و اجتماعی بیشترین تأثیر را دارد. والدین نخستین الگوی تربیتی فرزندان هستند که باعث شکوفایی عواطف و فضایل اخلاقی در فرزندانشان میشود. دوستان و گروه همسالان نیز از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تربیت اجتماعی افراد به حساب میآیند. افراد به خصوص در دوران نوجوانی و جوانی گرایش زیادی به ارتباط والگوبرداری از این دو گروه دارند. در کشورهای پیشرفته در امر خیر، تربیت اجتماعی، زنان و مردان را به سمت انجام نیکوکاری هدایت و به صورت امری نهادینه درآورده است.
- عوامل اقتصادی
انجام فعالیتهای داوطلبانه و خیرخواهانه در اشکال متفاوتی صورت میگیرد. یکی از بارزترین این فعالیتها مشارکت اقتصادی به اشکال گوناگون است. با توجه به بررسی مبانی قرانی حقوق اقتصادی زن در خانواده روشن میشود، توانمندی اقتصادی زنان مسلمان به سبب مهریه، نفقه، ارث و درآمدهای ناشی از اشتغال و فعالیتهای اقتصادی آنها و این مسئله که مسئولیت تأمین هزینههای زندگی بر عهده آنان نیست، زمینه مناسبی که زنان را برای انجام کارهای خیر مستعد میکند.
- عوامل اجتماعی
در آموزههای متعالی دینی و متون اسلامی، تفاوتی در توانایی زن و مرد در مباحث بنیادی دیده نمیشود. تفاوت تنها در نقشها و مسئولیتهایی است که در آفرینش انسان به دو جنس زن و مرد افاضه شده است. از نظر اسلام عرصه فعالیت برای زن به طور کامل بازاست؛ اما بحث توان افزایی زنان میتواند در بسیاری از زمینهها بستر رشد زنان را فراهم میکند. در خصوص توان افزایی و تربیت زنان نیکوکار، نقش آموزش و رسانه بسیار مؤثر است.
- آموزش:
بین سالهای رسمی آموزش در مدرسه و سرمایه اجتماعی رابطه مستقیم وجود دارد. دلیل آن تا حدودی ناشی از محیطهای نهادی مدارس و دانشگاهها در تشویق افراد به انجمنپذیری و آموزههای اخلاقی آنان در جهت همیاری است. تجربههای کشورهای جنوب شرق آسیا نشان داده است که سرمایهگذاری در آموزش زنان موجب افزایش تولید اجتماعی میشود و زمینه را برای رشد بیشتر فراهم میکند. دگرگونیهای شتابنده دانش در سدههای اخیر و افزایش نقش زنان در توسعه اقتصادی و اجتماعی موجب شده است، کشورهای پیشرفته جهان توسعه جوامع را بدون حضور زنان پیش نبرند. مشارکت زنان در امر خیرنیز از این قاعده مستثنا نیست و آموزش سهم ویژهای در پیشرفت آن دارد. آموزش در دو بعد عمومی و اختصاصی در این حوزه مطرح میشود. در حوزه مشارکت در گستره نیکوکاری، به ویژه مشارکت زنان، نقش آموزش عمومی از طریق رسانه، مساجد، کانونهای فرهنگی و ورزشی و همچنین برگزاری کارگاهها و همایشها در جهت ایجاد انگیزه بسیار مهم است. درخصوص آموزش اختصاصی نیز میتوان به دانشگاههایی که با تعریف رشتههای مرتبط با نیکوکاری به طور ویژه به این امر پرداخته اند، برای نمونه به کشور آمریکا به عنوان پیشتاز و پس از آن انگلیس اشاره کرد. نوع دیگر از این فعالیتها به شکل حمایت تحصیلی از افراد نخبه است. در ایران نیز مدرسه نوآوری اجتماعی روشنا در این زمینه فعالیت دارد.
- نقش رسانه:
رسانهها نیروی محرک و تهدیدکننده فرهنگ هستند. رسانه گذشته از آن که خود فرهنگ غالبی را ترویج میکند، از عناصر فرهنگ ساز است. تلویزیون به عنوان یکی از پرمصرفترین رسانهها در میان مدت و درازمدت در اندیشه و نگرش مخاطبان تأثیر میگذارد. همچنین از طریق برجسته کردن، هدایت دادن، پررنگ کردن و یا به حاشیه بردن و کم رنگ کردن رویدادها، دستورکاری برای ذهن و ارتباط با محیط اجتماعی فراهم میآورد. در زمینه فعالیت در امور نیکوکارانه زنان نیز، رسانه با روشهای فرهنگسازی امر خیرو اطلاعرسانی میتوانند تأثیرگذار باشند. نمایش فیلم ها، سریالها و مجموعههای مستندی که به اثرگذاری زنان در این حوزه به طور مستقیم یا غیرمستقیم میپردازد، بسیار راهگشاست. به عنوان مثال، نمایش سریالهایی که کمک به همنوع و دغدغه مندی در این زمینه را نشان میدهد، به شکل غیرمستقیم فرهنگ نیکوکاری را ترویج میکند. در خصوص اطلاعرسانی نیز، برنامه «ماه عسل» درباره کمک به آزادی زندانیان در ماه رمضان سال ۹۶ منجر به جمعآوری نزدیک به ۱۵ میلیارد وجه نقد شد که میزان تأثیر اطلاعرسانی در جذب مشارکت را نشان میدهد. همچنین تحقیقات به وجود رابطه بین اطلاع زنان از وجود نهادهای مشارکتی و میزان فعالیت اشاره کردهاند. هر چه اطلاعرسانی مفیدتری عرضه شود، میزان مشارکت زنان با توجه به حمایتگری ذاتی آنها بیشتر میشود.
- عوامل مذهبی
جامعه متناسب با نظام فرهنگی خود، نوع ویژهای از مشارکت مردمی را داراست. عوامل مذهبی از جمله عوامل مؤثر در میزان مشارکت اجتماعی در جوامع دینی است. در ایران، غالب اشکال مشارکت مردم دربافت و ساختار ارزشهای مذهبی صورت گرفته است. این نوع مشارکت در قالبهای متفاوتی جلوهگر میشود که بارزترین آنها عبارتاند از:
- مناسک:
شامل پرداخت خمس، زکات، کفاره، انجام قربانی و موارد دیگر که زنان به طور مستقیم در آن فعالیت میکنند یا به طور غیرمستقیم با تشویق همسر و اطرافیان به این امر خیر مبادرت میورزند.
- مراسم:
عرصه گستردهای را در برمی گیرد و شامل انجام عزاداری در ایام محرم، افطاری دادن در ماه رمضان، ولیمه دادن در مناسبتها و… است. دراین زمینه مشارکت زنان در برگزاری این مراسم از طریق پرداخت همه یا بخشی از هزینهها و یا انجام فعالیت داوطلبانه است.
- ساخت ابنیه:
میتوان به مشارکت در ساخت بناهای مذهبی، نظیر مسجد و حوزه علمیه یا در زمان فعلی، ساخت دانشگاه، مدرسه، خوابگاه، بیمارستان، پرورشگاه و… اشاره کرد.