–لطفا پلتفرم «قاصدک مردمانیم» را به شکل کوتاه برای مخاطبان مجله معرفی کنید و بفرمایید در کدام قسمت از حوزه فناوری فعال هستید.
نام پلتفرم ما «مردمانیم» و نام شرکت ما «قاصدک سامانه» است. کار شرکت ما طراحی و توسعه نرم افزارهای حوزه زیرساخت مخابرات مثل نرمافزارهای بیلینگ، شارژینگ و سایر نرم افزارهای حوزه مخابرات همراه و ثابت است و پلتفرم «مردمانیم» را به عنوان مسئولیت اجتماعی سازمان با هزینه داخلی سازمان خودمان توسعه دادهایم. مردمانیم به هیچ نهاد و سازمانی وابسته نیست و قرار است کلیه فرآیندهای آن توسط مردم مدیریت شود.
۲-تجربه شما در حوزه کار در عرصه فناوری شما را چطور به سمت کار در حوزه نیکوکاری و قاصدک مردمانیم کشاند؟
از حدود پنج سال پیش همچون بسیاری از شرکتهای دیگر، بودجهای برای مسئولیت اجتماعی درنظر گرفته بودیم و به عنوان علاقه شخصی در پویشهایی که از طریق دوستان معرفی میشد، در فضاهایی مانند واتساپ شرکت میکردیم. به این نتیجه رسیدیم که این مشارکتها اکثراً مشارکتهای مقطعی و موردی هستند، زیرساختی برای آنها وجود ندارد و عموماً از طریق شبکه اجتماعی دیگر و یا پیامکها نشر پیدا میکند. بعلاوه شفافیت لازم را ندارند. همچنین سرعت عمل پایین است، افرادی که در این پویشها شرکت میکنند برای دفعات بعدی، دسترسی به آنها وجود ندارد و مشکلاتی از این دست باعث شد تا به فکر ایجاد این پلتفرم برسیم.
سه، چهار دلیل برای ایجاد این پلتفرم داشتیم؛ در ابتدا علاقه شخصی خودم باعث ایجاد این پلتفرم شد، در ادامه احساس کردم حوزه نیکوکاری، فناورانه نیست و رویکردهای کاملاً سنتی دارد و ما هم بصورت تخصصی در حوزه توسعه نرمافزارها کار میکنیم و به هر پدیده و فرایندی به چشم این که میتوان آن را هوشمند یا خودکار کرد نگاه میکنیم. به علت علاقه شخصی و اینکه بودجهای را هم برای این کار اختصاص میدادیم، علاقه داشتم که کار متفاوت انجام بدهیم و هوشمندتر این کار را جلو ببریم.
.چطور اعتماد خیرین و موسسات نیکوکاری را جلب کردید تا از فناوری در جهت نیکوکاری استفاده کنند؟
جلب اعتماد در انجام امور خیر خیلی سخت است و برای اپلیکیشنی که مردم قرار است در آن پول پرداخت کنند، خیلی سخت تر. برای جلب اعتماد، از روشهای مختلفی استفاده کردیم؛ مثل استفاده از اعتماد افراد در شبکه های اطراف خودشان. مثلاً شما بین خانواده، همکلاسی ها یا همکاران شناخته شده اید و اعتباری دارید. وقتی پویش های مردمانیم را در این شبکه ها منتشر میکنید، در واقع اعتبار خود را به مردمانیم اعطاء میکنید. کسی که کمک میکند در حقیقت به دعوت کننده اعتماد میکند نه به پلتفرم مردمانیم. یعنی ما از اعتبار نیکوکارها استفاده میکنیم. وقتی فردی بقیه را دعوت میکند، لینکی با نام او منتشر شده و او با اعتبار خودش آنرا در شبکه های اطرافش منتشر میکند.
وضعیت ایران را در کاربرد فناوری در نیکوکاری چطور میبینید؟ و برآورد شما از آینده ایران در این حوزه چیست؟
پلتفرمهایی که الان هستند خیلی پلتفرم نیستند و بیشتر در حد درگاه پرداخت هستند. در حقیقت اگر قبلا با فرغون بار میبردند الان با هواپیما باز هم روی زمین بار جابجا میکنند!!! یعنی از تکنولوژی فقط در همین حد استقاده میکنند که مثلا پول فیزیکی جابجا نشود!!! اما اینکه دادهها جمع شوند، رفتار افراد و کلونیهای اطراف آنها سنجیده شود، علائق شان سنجیده شود و پیام اضافه برایشان ارسال نشود و امثالهم غیر از مردمانیم مشابهی وجود ندارد.
به جز پلتفرم ما بقیه فقط در حد درگاه پرداخت هستند. البته ما هم کمتر از ۴۰ درصد از ایدههایمان پیاده شده و که شده این اپلیکشن فعلی! هنوز ۶۰ درصد ایدههایمان پیادهسازی نشده است که مهمترین آنها همین بررسی رفتار افراد با استفاده از هوش مصنوعی است.
من فکر میکنم در کشور مقوله کار نیککردن، مسئولیت اجتماعی و هرچیزی که نامش را بگذاریم، در حوزه فناوری کاملاً یتیم است و هیچ کسی کار چشمگیری در این زمینه نکرده است. عمدتا به این فکر میکنند که نامی را جا بیندازند، اعتماد جلب کنند و فقط از طریق آن از مردم پول بگیرند! حالا با هر روشی !!! مثلاً وصلشدن به سلبریتیها یا آدمهای معروف یا برنامههای تلویزیونی و …
یعنی چسباندن دو برند به هم و صرفاً انجام کراد فاندینگ بدون هیچ هوشمندی! من فکر میکنم این نیاز مهم کشور است و سازمانهایی مثل بهزیستی، کمیته امداد و هلال احمر باید بیایند در پلتفرمها و خود را شفافیت عرضه کنند که در چه حوزهای، چه مقدار پول گرفتهاند و این پول را صرف چه کاری کردند. وقتش رسیده که هوشمندانه عمل کنند و از روشهای پرهزینه سنتی دست بردارند.
فکر میکنم ساختمانها، کارمندان، تبلیغات و امکاناتی که این سازمانها دارند را اگر جمع بزنید و بفروشید، دیگر نیازمند نداشته باشیم! در حالیکه ما در قالب یک پلتفرم ساده خدماتی میدهیم که هیچ کدام از این سازمانها نمیدهند. شاید باورتان نشود که ما کلاً حدود ۵ میلیارد تومان هزینه کردیم و شاید حدودا ۱۵ میلیارد دیگر هم هزینه داشته باشیم. یعنی با حدود بیست میلیارد تومان میتوان پلتفرمی ایجاد کرد که هیچ کدام از این هزینهها را نداشته باشد، هیچ نیازی به کارمند نداشته باشد و در اسرع وقت مثلاً در ۴۸ ساعت نیاز نیازمندی مرتفع شود!
این مبلغ پول حقوق یکی از شعب این سازمانها هم نمیشود! شما به یکی از این سازمانها مراجعه کنید، مشابه همین کار ۳ ماه لااقل طول میکشد. بررسی کنید برای انجام یکی از همین پویشهای ساده مردمانیم، چقدر هزینه میشود. به نظرم باید به این سمت رفت و همه این سازمانهارا مقید کرد که در این پلتفرم ها کار کنند. معتمدینی داشته باشند که حقوقی نگیرند و کار را انجام دهند. الان همه این سازمانها حقوقبگیر دارند که کار معتمدین ما را انجام میدهند!!!
-به نظرتان چرا هنوز یک پلتفرم ملی که در سطح ملی برند شده باشد نداریم؟ چه شرایط برای توسعه آن نیاز است؟
به چند دلیل؛ تا اسم پلتفرم ملی میآید آقایانِ سازمانها احساس وظیفه میکنند میگویند ما متولی این پلتفرم ملی هستیم. هزینه های گزافی میکنند تا به روشهایی که سالها مرسوم بوده عمل کنند. با چهارچوب ذهنیای که سالها در آن درگیر بودند مسائل را نگاه میکنند و در آن چارچوبها، دوباره طراحی میکنند! این جواب نمیدهد! این چیزی است که ۵۰ سال در کشور بوده و نتیجه نداده است. نتیجه آن شده همین وضعی که میبینید! اعتمادها سلب شده، انجام مسولیت اجتماعی پر هزینه و کند شده و ….
نکته دیگر اینکه سازمانها، شرکت ها یا افراد خیری که میخواهند پول خرج کنند، پول را در موضوع ملموس هزینه میکنند. مثلاً اگر بخواهی مدرسه بسازی پول میدهند ولی اگر بگویی میخواهیم پلتفرمی بسازیم و شاید ۴ تا مدرسه از طریق همین پلتفرم ساخته شود، مشارکت نمیکنند این هم باید بین خیرین فرهنگ سازی شود.
شرکت قاصدک سامانه به جای اینکه مثل بقیه شرکتها بیایید برای مسئولیت اجتماعی، ۵ میلیارد تبلیغات کند که یک مدرسه دو کلاسه را با یک میلیارد تومان بسازد، مردمانیم را ساخته است. هیچکس به این فکر نمیکند که به جای ماهیدادن، بیاییم پلتفرم ماهیگیری راه بندازیم.
در مدرسهسازی این اتفاق زیاد پیش آمده که مدرسههایی ساختند که استفاده نمیشود! و حالا در طرح مولدسازی قرار است با فروش آن، هزینه ساخت یا اداره مدرسه دیگری را تامین کنند. هرچه به خیّر میگوییم که به جای مدرسهساختن بیا و چند دانشآموز بیبضاعت را تحت پوشش قرار بده قبول نمیکنند و میگویند پول را وقف مدرسه ساختن کردهام! هر چه توضیح میدهیم اینجا اصلاً جای مدرسه ساختن نیست و دانشآموز ندارد!!! اما قبول نمیکنند. مثلاً میگویند اینجا زادگاه من است و میخواهم مدرسه ای در آن ساخته شود!!!
اینها، دیدگاهها و چهارچوبهای ذهنی سنتی و قدیمی است که مطابق با نیازهای روز نیست اما متأسفانه هم در ذهن نیکوکاران و هم در ذهن متولیان دولتی و حاکمیتی وجود دارد و باعث میشود پولهای هنگفتی در موارد نابجایی هزینه شود. شرکتی مثل ما که شرکت بزرگی نیست (یک شرکت ۳۰ نفره هستیم) با هزینه کرد ۵ میلیارد تومن برای این کار یک پلتفرم نسبتا جامع را تولید کردیم. برای شرکت ما هزینه کمی نیست. الان وقتش است که جاهایی مثل معاونت علمی ریاستجمهوری، هلال احمر، کمیته امداد و … بیایند و این ایده ای که قدمهای اولش را ما برداشتیم، ادامه دهند. در آن سرمایه گذاری کنند و آنرا رشد دهند. نه اینکه از ایده ما ایده ناقصی بگیرند و با صرف هزینه های هنگفت، موجود نصفه نیمه و ناقصی بسازند و بعد از مدتی مثل سایر روشها، آنرا کنار بگذارند!
بنظرم باید با آموزش، فرهنگسازی و تغییر نگاه خیرین، مردم و حاکمیت به مسئولیت اجتماعی، تغییرات لازم رخ دهد. خود ما در فاز دوم کارمان میخواهیم فرهنگسازی کنیم و دید مردم را نسبت به نیکوکاری و مسئولیت اجتماعی و همچنین استفاده از فناوری در مسئولیت اجتماعی مقداری بازتر کنیم و این ایدهها را روی میز بگذاریم تا مشتری خودش انتخاب کند.